20 اثر از قطعات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ملک‌الشعرا بهار / قطعات ملک‌الشعرا بهار

قطعات ملک‌الشعرا بهار

1 دیده‌ای کس درون خلد مقیم خاطرش بستهٔ عذاب الیم

2 منم اندر سویس جسته مقام دل به تهران و امجدیه مقیم

3 عقل گوید که در بهشت بپای عشق گوبد برو به‌سوی جحیم

4 من نخواهم بهشت بی‌احباب دوست بهتر زکوثر و تسنیم

1 منت خدای را که من از نسل برمکم بتوان شمرد جد و پدر تا فرامکم

2 جز خاندان حیدر کرار در جهان یک خانواده نیست به تعظیم‌، هم تکم

3 در ملک خویش و در همه آفاق‌، مشتهر بر خانوادهٔ خود و بر خود مبارکم

1 اهتمام و شوق اگر یاور شود مرد خامل ذکر نام‌آور شود

2 شوق را باطل مکن در خویشتن تا ز نورش خاطرت انور شود

3 کاتش تابان به خاکستر درون گر بماند دیر، خاکستر شود

4 کودکی نقاش بشناسم که داشت آرزو تا قائد کشور شود

1 به حیرتم که اجانب ز ما چه می‌خواهند؟ ملوک عصر ز مشتی گدا چه می‌خواهند؟

2 ز فقر مردیم‌، از نان ما چه می‌شکنند به جان رسیدیم‌، از جان ما چه می‌خواهند؟

3 نوا نوای کسی بود و رقص رقص کسی درین میان ز من بینوا چه می‌خواهند؟

4 خطا نمود شه و اجنبی سزایش داد ز ملتی که نکرده خطا چه می‌خواهند؟

1 هرکه خواهدکه ادیبی کند از روی کتاب زو فراوان غلط و تصحیف افتد به کلام

2 آن که خواهدکه طبابت کند از روی کتاب از طبابتش همه ساله بمیرند انام

3 و آن که خواهد که منجم شود از روی کتاب اختلافات پدید آورد اندر ایام

4 و آن که خواهد که فقیهی کند از روی کتاب شود البته ازو باطل و ضایع احکام

1 گفت صوفی تن بود زندان جان چون قفس کانجا نشانی بلبلی

2 گفتمش در اشتباهی ای رفیق کی شود تن در بر جان حایلی‌؟

3 جسم‌، اضدادیست درهم بیخته کی کنند اضداد کار قابلی‌؟

4 هریک از اجزا شتابان سوی اصل چون به سوی بحرغیث هاطلی‌ا

1 حبذا خاک روان‌بخش و زهی تربت پاک که از او خاک ز افلاک فزون یافته فر

2 آشناتر به دل خلق که دانش در دل پاک‌تر در نظر مرد که بینش به نظر

3 درد را کاین شد درمان چه زیان و چه گزند رنج را کاین شد دارو چه مقام و چه خطر

4 گنج اسرار خدائیست همانا که خدای کرده گنجور وی این خواجهٔ پاکیزه سیر

1 گفتند فروتن شو تا زر به کف آری زرگرد شود چون که شود مرد فروتن

2 گفتم که فروتن نشود مرد جوانمرد ننهد ز پی مال به بدنامی گردن

3 زان مال عزیز است کزان عزت زاید عزت را با ذلت حاصل نکنم من

4 نزدیک فقیرانم خوشخوار چو حلوا نزدیک امیرانم دشخوار چو آهن

1 سخن چوگویی سنجیده گوی در مجلس که از کلام نسنجیده خوار گردد مرد

2 درست گوی و ادب ورز و بر گزافه مرو صریح باش و به‌ جد کوش و گرد هزل مگرد

3 بسا سخن که ازو خاست بحث و جنگ و قتال بسا عمل که از او زاد رشگ و کین و نبرد

4 گر آنچه گویی دانی‌، بری فراوان سود ور آنچه دانی گویی‌، کشی فراوان درد

1 دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر بشد صبوری و ازکف ربود صبر جهان

2 دربغ از آن دل دانا که از جفای سپهر گزید خاک سیه را ز بهر خویش مکان

3 صبوری آن ملک شاعران طوس برفت بجای ماند همه ملک شعر بی‌سلطان

4 شد از میانه ادیبی که ملک دانش را حیات بود بدو چون حیات جسم به جان

آثار ملک‌الشعرا بهار

20 اثر از قطعات ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی