هرکه خواهدکه ادیبی از ملکالشعرا بهار قطعه 497
1. هرکه خواهدکه ادیبی کند از روی کتاب
زو فراوان غلط و تصحیف افتد به کلام
1. هرکه خواهدکه ادیبی کند از روی کتاب
زو فراوان غلط و تصحیف افتد به کلام
1. حاجی قیطونی از زیتون بی معنای تو
معدهام فاسد شده همرنگ زیتون ریدهام
1. همای فضیلت همایی که او را
دعاها پی راحت جان فرستم
1. به گلگشت جنان گل میفرستم
به رضوان شاخ سنبل میفرستم
1. من با تو حق صحبت دیرینه داشتم
گنجی نهان ز مهر تو در سینه داشتم
1. به صاحبقرانیه جزء وزیران
نشستم ولی یک قِران هم ندارم
1. منت خدای را که من از نسل برمکم
بتوان شمرد جد و پدر تا فرامکم
1. این شنیدم بینشا در بزم رندان گفتهای
یافته ره سستیئی در نظم و نثر متقنم
1. ز خوبرویان بر من همی گذشت ستم
از آن زمان که پدر برد درد بستانم
1. چون سرابند سفلگان از دور
که نمایند بحرهای علوم
1. چندکار سخت و مشکل را برایت بشمرم
بشمر ار مشکلتر از این پنج داری، ای حکیم
1. تبارک الله از این فرخ آستان که بود
به پاس درگه او آسمان همیشه مقیم