اندر خدایان و از ملکالشعرا بهار منظومه 61
1. اندر خدایان و پادشاهان ناآمرزیده مباش
1. اندر خدایان و پادشاهان ناآمرزیده مباش
1. از دادمه (بزرگتر از خود) و بهمرد سخن پرس.
1. از مرد دزد هیچ چیز مگیر و مده و ایشان را ستوه مکن.
1. بیم و بادافراه دوزخ را به نگرش کن (در نظر بگیر).
1. به هرکس و هر چیز وستار (سست) و گستاخ مباش.
1. خوش فرمان باش که خوش بهر باشی
1. بی گناه باش که بیبیم باشی. سپاسدار باش که به نیکویی ارزانی باشی.
1. یگانه باش که واپریکان (آبرومند) باشی.
1. راست گوی باش که استوار (مورد اعتماد) باشی.
1. خردتن (فروتن) باش که بسیار دوست شوی. بس دوست باش که نیکنام شوی. نیکنام باش که خوشزیست باشی.
1. خوش بهر دیندوست باش که اهرو (اشو مقدس) باشی
1. روان پرسیدار (با وجدان و روحانی) باش که بهشتی بوی.