فغان ز جغد جنگ ومرغوای از ملکالشعرا بهار قصیده 222
1. فغان ز جغد جنگ ومرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
...
1. فغان ز جغد جنگ ومرغوای او
که تا ابد بریده باد نای او
...
1. زندگی جنگست جانا بهرجنگ آماده شو
نیست هنگام تامل بیدرنگ آماده شو
...
1. ای کوه سپیدسر، درخشان شو
مانند وزو شراره افشان شو
...
1. ایا نسیم صبا ای برید کار آگاه
ز طوس جانب ری این زمان بپیما راه
...
1. دوش چون برشد آن درفش سیاه
گشت پیدا طلایهٔ دیماه
...
1. گسترد بهار زمردین حلّه
ز اقصای بدخش تا در حله
...
1. منصور باد لشکر آن چشم کینهخواه
پیوسته باد دولت آن ابروی سیاه
...
1. خورشید برکشید سر از بارهٔ بره
ای ماه برگشای سوی باغ پنجره
...
1. افتاد به حمام، رهم سوی خزینه
ترکید کدوی سرم از بوی خزینه
...
1. شاها تا کی بود بهار گرسنه
خائن سیر و درستکار گرسنه؟
...
1. نعمت دنیا سرابست ای مشارالسلطنه
این جهان نقش برآبست ای مشارالسلطنه
...
1. خاک آمل شده در زیر پی آتش، طی
ای مسلمانان، آبی بفشانید به وی
...