بوی خون ای باد ازطوس از ملکالشعرا بهار قصیده 117
1. بوی خون ای باد ازطوس سوی یثرب بر
با نبی برگو از تربت خونین پسر
...
1. بوی خون ای باد ازطوس سوی یثرب بر
با نبی برگو از تربت خونین پسر
...
1. بهشهر ری شدم از دشت خاور
بدیدم کار ملک و کار کشور
...
1. ای خامه دوتا شو و به خط مگذر
وی نامه دژم شو و ز هم بر در
...
1. دادم دو پسر خدای و سه دختر
هر پنج بزاده از یکی مادر
...
1. چیست آن جنبدهٔ والاگهر
گوهرش از آب و آتش جسته فر
...
1. روزآدینه ببستیم زری رخت سفر
بسپردیم ره دیلم و دریای خزر
...
1. حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور
زکس درستی عهد و وفا مجوی دگر
...
1. ای زده زنار بر، ز مشک به رخسار
جز تو که بر مه ز مشگ برزده زنار
...
1. چیست آن سرو نارسیده به بار
بردمیده ز ایزدی گلزار
...
1. گشاده روی بهار، ای گشاده روی بهار
شراب سرخ بخواه و نبید سرخ بیار
...
1. خمش مباش کنون کامد ای بهار، بهار
سخن زلعبت چین وبت بهار، به آر
...
1. چون پای خرد خرد نهادی به لالهزار
خوبان بخند خندکشندت میان کار
...