مردان رهت که سرّ از باباافضل کاشانی رباعی 61
1. مردان رهت که سرّ معنی دانند
از دیدهٔ کوته نظران پنهانند
...
1. مردان رهت که سرّ معنی دانند
از دیدهٔ کوته نظران پنهانند
...
1. مردان رهت واقف اسرار تواند
باقی همه سرگشتهٔ پرگار تواند
...
1. آنان که ز معبود خبر یافته اند
از جملهٔ کائنات سر تافته اند
...
1. در مصطبهٔ عمر ز بدنامی چند؟
عاجز شده از سرزنش عامی چند
...
1. تا حا و دو میم و دال نامت کردند
عرش و فلک و کعبه مقامت کردند
...
1. آن ها که زمین زیز قدم ها فرسودند
وندر طلبش هر دو جهان پیمودند
...
1. ناکرده دمی آن چه تو را فرمودند
خواهی که چنان شوی که مردان بودند
...
1. آنان که مقیم حضرت جانان اند
یادش نکنند و بر زبان کم رانند
...
1. برخیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
...
1. هفتاد و دو فرقه در رهت میپویند
هر یک سخنان مختلف میجویند
...
1. از هستی خود چو بی خبر خواهم بود
این جا بُدنم هیچ نمی دارد سود
...
1. ای ذات تو در دو کون مقصود وجود
نام تو محمد و مقامت محمود
...