چندین غم مال و حسرت از باباافضل کاشانی رباعی 37
1. چندین غم مال و حسرت دنیا چیست
هرگز دیدی کسی که جاوید بزیست؟
...
1. چندین غم مال و حسرت دنیا چیست
هرگز دیدی کسی که جاوید بزیست؟
...
1. من من نی ام، آن کس که منم، گوی که کیست؟
خاموش منم، در دهنم گوی که کیست
...
1. گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی ست
نه نه، غلطم، که جمله بگذاشتنی ست
...
1. عشق تو ز هر بی خبری خالی نیست
درد تو ز هر بی بصری خالی نیست
...
1. احداث زمانه را چو پایانی نیست
و احوال جهان را سر و سامانی نیست
...
1. آن کس که درون سینه را دل پنداشت
گامی دو نرفته، جمله را حاصل پنداشت
...
1. ای در طلب آن که لقا خواهی یافت
وقتی دگر از فوق سما خواهی یافت
...
1. راهی ست دراز و دور، می باید رفت
آنجات اگر مراد برناید، رفت
...
1. آرامِ مَنا! کجاست آرامگهَت
ره سوی تو کو؟ که سوی من باد رهت
...
1. بر خود چه نهی رنج در این جای سِپَنج
چون پای یقین نهاده ای بر سر گنج
...
1. هستی تو سزای این و صد چندین رنج
تا با تو که گفت کاین همه بر خود سنج
...
1. ای کرده فریبنده جهانت گستاخ
می آیی و می روی در او پهن و فراخ
...