1 زان روز که من عشق تو کردم آغاز دربند بلا ماندم و در دام گداز
2 هر ناز که دانی بکن ، ای مایۀ ناز باشد که چو من زبون بکف ناری باز
1 ایام درشت رام تاج الملکست جان ابدی بنام تاج الملکست
2 آرام جهان قوام تاج الملکست گردنده فلک غلام تاج الملکست
1 ای فخر زمانه را ز پیوندی تو آدم شده محتشم ز فرزندی تو
2 زین گونه برنج بنده خرسند شدی چون در خورداز روی خداوندی تو ؟
1 ای گل رخ سر وقامت ، ای مایۀ ناز بر تو ز نماز و روزه رنجیست دراز
2 چندین بنماز و روزه تن را مگدار بر گل نبود روزه و بر سر و نماز
1 چون پیش دل این هجر بناکامه نهم پروین ز سر شک دیده بر جامه نهم
2 در نامۀ تو چو دست بر خامه نهم خواهم که دل اندر شکن نامه نهم
1 ملک تو ، شها ، درخت نو بود ببار وانگه اثر خزان برو کرد گذار
2 اکنون چو همی بشکفد از بوی بهار آن میوه شکفته خوشترای شاه ببار
1 بر عاج بنا گوش چو سیم و خز تو آغاز همی کند خط دل گز تو
2 ترسم که برون برد سر از مرکز تو بفروش کنون که یار دارد از تو
1 ای آنکه تویی نور دل و شمع روان تا بی خبرم از تو ، نه پیدا نه نهان
2 بی من تو بکام خویش ای جان جهان من بی تو چنانم که مبادی تو چنان
1 در عشق بتی دلم گرفتار شدست وز فرقت او رخم چو دینار شدست
2 این قصه مرا ز دوست دشوار شدست دل در کف یارو از کفم یار شدست
1 تا هجر تو کرد بر وصال تو شتاب دارم دل جوشان چو بر آتش سیماب
2 ترسم که دگر نبینم ، ای در خوشاب اندر شب هجر خویش روی تو بخواب