بربست محمل ماه من، از تن توانم از آذر بیگدلی غزل 97
1. بربست محمل ماه من، از تن توانم میرود؛
غافل مباش ای همنشین از من که جانم میرود
...
1. بربست محمل ماه من، از تن توانم میرود؛
غافل مباش ای همنشین از من که جانم میرود
...
1. با پستهٔ خندانت، شکر به چه کار آید؟!
با لؤلؤ دندانت، گوهر به چه کار آید؟!
...
1. مرا، کام دل، ازنگاهی برآید
که از کنج چشم سیاهی برآید
...
1. ماه، بر روی چو ماهش نگرید
فتنه در چشم سیاهش نگرید
...
1. قاصدا، نامهای از کوی فلانی به من آر
یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر
...
1. وفادارا، وفای من نگه دار؛
مرا کشتی، عزای من نگه دار
...
1. جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز دگر
غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر
...
1. ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر
باشد مرا دل دگر، او را دل دگر
...
1. بستهای پای من و گویی: برو جای دگر
رفتمی جای دگر، گر بودمی پای دگر
...
1. میرمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛
وای بر مرغی که با ما مینهد پا در قفس
...
1. تا من افتادم به دام، افتاد غوغا در قفس؛
کس درین غوغا به من مشکل دهد جا در قفس
...
1. با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس
با شهد لبت، میل بشکر نکند کس
...