آثار آذر بیگدلی

صفحه 11 از 21
21 اثر از غزلیات در دیوان اشعار آذر بیگدلی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار آذر بیگدلی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار آذر بیگدلی

1 قاصدا، نامه‌ای از کوی فلانی به من آر یعنی از یار من آن نامه که دانی به من آر

2 نامهٔ من ببر، اما به رقیبان منمای؛ گر توانی بدهش، ور نتوانی به من آر!

3 اگرت بر سر آن کو نشناسند اغیار بدهش نامه، جوابی که ستانی به من آر

4 ور شناسد نهانی، بدهش نامه و باز خبری پرس نهانی و نهانی به من آر

1 وفادارا، وفای من نگه دار؛ مرا کشتی، عزای من نگه دار

2 مرا خونریز و دست از کشتن غیر به رسم خونبهای من نگه دار

3 تهی سازی چو ترکش بر اسیران خدنگی از برای من نگه دار

4 دلا، رفتن مرا زان محال است وگر مردم، تو جای من نگه دار!

1 جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز دگر غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر

2 بیدلانت، آگه از راز دلم هم نیستند کز تو هر یک دیده گاه دلبری ناز دگر

3 عاشقانت فارغ از رشکند، کز نیرنگ حسن؛ در میان داری جدا با هر یکی راز دگر

4 یادم آید، کز قفایت میدویدم هر کجا کبک دیگر بینم از دنبال شهباز دگر

1 ایزد سرشته هر دل از آب و گل دگر باشد مرا دل دگر، او را دل دگر

2 دارم شب وصال تو، حسرت بروز هجر جز رشک نیست وصل تو را حاصل دگر

3 لیلی، اگر بجای دگر رفت محملش مجنون نمیرود ز پی محمل دگر

4 پیش تو آورم ز غم ار مشکلی، فغان کاسان نکرده پیش نهی مشکل دگر

1 بسته‌ای پای من و گویی: برو جای دگر رفتمی جای دگر، گر بودمی پای دگر

2 ریختی خونم تماشا را و روز بازخواست این تماشا را بود از پی، تماشای دگر

3 سایه ی خود وامگیر ای سرو قد از من، مباد بر سر افتد سایه ام از سرو بالای دگر

4 وعده ی قتل بفردا داد و، من بس ناتوان ترسم آن روز افتد این فردا بفردای دگر

1 می‌رمد صیاد، از نالیدن ما در قفس؛ وای بر مرغی که با ما می‌نهد پا در قفس

2 آنکه بست امشب رهم بر آستان از نغمه، کاش باشدش بر نالهٔ من، گوش فردا در قفس

3 جان برد از نالهٔ جان‌سوز من مرغی به باغ گر نبودم باز باید بود تنها در قفس

4 نو گرفتارم، به دلتنگی نکردم خو هنوز آه اگر غافل فتد چشمم به صحرا در قفس

1 تا من افتادم به دام، افتاد غوغا در قفس؛ کس درین غوغا به من مشکل دهد جا در قفس

2 در چمن، از نالهٔ مرغان، کسی امشب نخفت؛ عندلیبی تازه افتاده است گویا در قفس!

3 نه همین مرغ چمن، از ناله‌ام در ناله بود؛ تا من افتادم به دام، افتاد غوغا در قفس

4 از فراموشی صیادم، دل آمد در فغان بشنوم از عندلیبی ناله هرجا در قفس

1 با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس با شهد لبت، میل بشکر نکند کس

2 فریاد، که چندان ز وفای تو بمردم گفتم که کنون جور تو باور نکند کس!

3 از گریه کنم گل همه شب خاک درت را تا روز ز بیداد تو بر سر نکند کس

4 یکبار، گذر کن بسر خاک شهیدان تا دعوی خون در صف محشر نکند کس

1 چون صبر ز جور تو ستمگر نکند کس؟! جز صبر ز جورت چه کند گر نکند کس؟!

2 گر خضر ببخشد قدح آب بقا را با خاک در دوست، برابر نکند کس

3 در دل نبود آرزوی خلوت خاصم این بس که تو را منع از آن در نکند کس

4 افتادگی آموز، که در کوی خرابات نظارهٔ درویش و توانگر نکند کس

1 صبحدم، در باغ هر کو خندهٔ گل بایدش نیم‌شب در ناله دمسازی بلبل بایدش

2 تا تماشایی، ز گلچین باز داند باغبان گر گشاید درو گر بندد، تأمل بایدش

3 بی‌نوایی برنتابد با تهی‌دامن به باغ هرکه باشد باغبان، اندک تغافل بایدش

4 راه رو گر برهمن باشد، و گر شیخ الحرم؛ تا به دیر و کعبه ره جوید، توکل بایدش

آثار آذر بیگدلی

21 اثر از غزلیات در دیوان اشعار آذر بیگدلی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار آذر بیگدلی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی