حقیقت بشنو از از عطار نیشابوری جوهرالذات 46
1. حقیقت بشنو از اسرار او تو
چه اندیشی هم از کردار او تو
...
1. حقیقت بشنو از اسرار او تو
چه اندیشی هم از کردار او تو
...
1. مگر ابلیس را دید آن سرافراز
سؤالی کرد کای اندر جهان ساز
...
1. جوابش داد کای پیر گزیده
چرا گوی سخنهای شنیده
...
1. منت حیران و لعنت باز مانده
نمود عشقت اینجا باز خوانده
...
1. صفات و ذات با هم خلوتی ساخت
نمود آدم از خود کل بپرداخت
...
1. تو ذاتی در صفات آدم نموده
از آن دم خویشتن این دم نموده
...
1. چو آدم در بهشت جان نظر کرد
نمود خویشتن زیر و زبر کرد
...
1. دریغا ره نمیدانی چه گوئی
که سرگردان شده مانند گوئی
...
1. ندا آمد درون جسم و جانش
ورا بنمود کل راز نهانش
...
1. ز پهلوی چپ آدم عیان شد
نمود جزو و کل دیگر نهان شد
...
1. دلا بگذر ز خود وندر فنا شو
عیان انبیا و اولیا شو
...