خوش باش دلا که از عطار نیشابوری مختارنامه 37
1. خوش باش دلا که نیک وبد میبرسد
با خلق جهان داد و ستد میبرسد
1. خوش باش دلا که نیک وبد میبرسد
با خلق جهان داد و ستد میبرسد
1. بر چهرهٔ گل شبنم نوروز خوشست
در باغ و چمن روی دل افروز خوشست
1. چون پرتو شمع بر شراب است امشب
در طبع دلم میل کباب است امشب
1. چون گل بشکفت ساعتی برخیزیم
بر شادی می، ز دست غم بگریزیم
1. گر سبز خطی است، گوشهای خالی گیر
بر مفرش سبزه، رو، کَمِ قالی گیر
1. بر آب روان و سبزه ای شمع طراز
می در ده و توبه بشکن و چنگ بساز
1. مهتاب به نور دامن شب بشکافت
میخور که دمی خوشتر ازین نتوان یافت
1. چون عهده نمیکند کسی فردا را
یک امشب خوش کن دلِ پر سودا را
1. ای دل چو درین راه خطرناک شوی
از کار زمین و آسمان پاک شوی
1. بر روی گل از ابر گلاب است هنوز
در طبع دلم میل شراب است هنوز
1. دل گرچه ز عمر پیش خوردی دارد
می ده که دلم هنوز گردی دارد
1. روزی که بود روز هلاک من و تو
از تن برهد روانِ پاک من و تو