10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 پیش تابوت پدر می‌شد پسر اشک می‌بارید و می‌گفت ای پدر

2 این چنین روزی که جانم کرد ریش هرگزم نامد به عمر خویش پیش

3 صوفیی گفت آنک او بودت پدر هرگزش این روز هم نامد به سر

4 نیست کاری کان پسر را اوفتاد کار بس مشکل پدر را اوفتاد

1 نایبی را چون اجل آمد فراز زو یکی پرسید کای در عین راز

2 حال تو چونست وقت پیچ پیچ گفت حالم می‌بنتوان گفت هیچ

3 بار پیمودم همه عمرتمام عاقبت با خاک رفتم والسلام

4 نیست درمان مرگ را جز مرگ بوی ریختن دارد بزاری برگ و روی

1 خورد عیسی آبی از جویی خوش آب بود طعم آب خوشتر از جلاب

2 آن یکی زان آب خم پر کرد و رفت عیسی نیز از خم آبی خورد و رفت

3 شد ز آب خم همی تلخش دهان باز گردید و عجایب ماند از آن

4 گفت یا رب آب این خم و آب جوی هر دو یک آبست، سر این بگوی

1 گفت چون سقراط در نزع اوفتاد بود شاگردیش، گفت ای اوستاد

2 چون کفن سازیم، تن پاکت کنیم در کدامین جای در خاکت کنیم

3 گفت اگر تو باز یابیم ای غلام دفن کن هر جا که خواهی والسلام

4 من چو خود را زنده در عمری دراز پی نبردم، مرده کی یا بی تو باز

1 راه بینی بود بس عالی نفس هرگز او شربت نخورد از دست کس

2 سایلی گفت ای به حضرت نسبتت چون به شربت نیست هرگز رغبتت

3 گفت مردی بینم استاده زبر تا که شربت باز گیرد زودتر

4 با چنین مردی موکل بر سرم زهر من باشد اگر شربت خورم

1 پادشاهی بود نیکو شیوه‌ای چاکری را داد روزی میوه‌ای

2 میوهٔ او خوش همی‌خورد آن غلام گفتیی خوشتر نخورد او زان طعام

3 از خوشی کان چاکرش می‌خورد آن پادشا را آرزو می‌کرد آن

4 گفت یک نیمه بمن ده‌ای غلام زانک بس خوش می‌خوری این خوش طعام

1 صوفیی را گفت مردی نامدار کای اخی چون می‌گذاری روزگار

2 گفت من در گلخنی‌ام مانده خشک لب ، تر دامنی‌ام مانده

3 گردهٔ نشکستم اندر گلخنم تا که نشکستند آنجا گردنم

4 گر تو در عالم خوشی جویی دمی خفتهٔ یا باز می‌گویی همی

1 گفت شیخ مهنه را آن پیرزن دلخوشی را هین دعایی ده به من

2 می‌کشیدم بی‌مرادی پیش ازین می‌نیارم تاب اکنون بیش ازین

3 گر دعای خوش دلی آموزیم بی‌شک آن وردی بود هر روزیم

4 شیخ گفتش مدتی شد روزگار تا گرفتم من پس زانو حصار

1 سایلی بنشست در پیش جنید گفت ای صید خدا، بی هیچ قید

2 خوش دلی مرد کی حاصل بود گفت آن ساعت که او در دل بود

3 تا که ندهد دست وصل پادشاه پای مرد تست ناکامی راه

4 ذره را سرگشتگی بینم صواب زانک او را نیست تاب آفتاب

1 یک شبی خفاش گفت از هیچ باب یک دمم چون نیست چشم آفتاب

2 می‌شوم عمری به صد بیچارگی تا بباشم گم درو یک بارگی

3 چشم بسته می‌روم در سال و ماه عاقبت آخر رسم آن جایگاه

4 تیز چشمی گفت ای مغرور مست ره ترا تا او هزاران سال هست

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.