10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 مقتدای دین، جنید، آن بحر ژرف یک شبی می‌گفت در بغداد حرف

2 حرفهایی کز بلندی آسمانش سرنهادی تشنه دل در آستانش

3 داشت بس برنا، جنید راه بر هم چو خورشید او یکی زیبا پسر

4 سر بریدند آن پسر را زار زار پس میان جمعش افکندند خوار

1 در خصومت آمدند و در جفا دو مرقع پوش در دار القضا

2 قاضی ایشان را به کنجی برد باز گفت صوفی خوش نباشد جنگ‌ساز

3 جامهٔ تسلیم در بر کرده‌اید این خصومت از چه در سر کرده‌اید

4 گر شما هستید اهل جنگ و کین این لباس از سر براندازید هین

1 بود اندر مصر شاهی نامدار مفلسی بر شاه عاشق گشت زار

2 چون خبر آمد ز عشقش شاه را خواند حالی عاشق گم‌راه را

3 گفت چون عاشق شدی بر شهریار از دو کار اکنون یکی کن اختیار

4 یا به ترک شهر، وین کشور بگوی یا نه، در عشقم به ترک سر بگوی

1 یافت مردی گورکن عمری دراز سایلی گفتش که چیزی گوی باز

2 تا چو عمری گور کندی در مغاک چه عجایب دیده‌ای در زیر خاک

3 گفت این دیدم عجایب حسب حال کین سگ نفسم همی هفتاد سال

4 گور کندن دید و یک ساعت نمرد یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

1 یک شبی روح الامین در سد ره بود بانگ لبیکی ز حضرت می‌شنود

2 بنده‌ای گفت این زمان می‌خواندش می‌ندانم تا کسی می‌داندش

3 این قدر دانم که عالی بنده ایست نفس او مرده است او دل زنده ایست

4 خواست تا بشناسد او را آن زمان زو نگشت آگاه در هفت آسمان

1 شهریاری کرد قصری زرنگار خرج شد دینار بر وی صد هزار

2 چون شد آن قصر بهشت آسا تمام پس گرفت از فرش آرایش نظام

3 هر کسی می‌آمدند از هر دیار پیش خدمت با طبقهای نثار

4 شه حکیمان و ندیمان را بخواند پیش خویش آورد و بر کرسی نشاند

1 پاک دینی گفت مشتی حیله‌جوی مرد را در نزع گردانند روی

2 پیش از این این بی‌خبر را بر دوام روی گردانیده بایستی مدام

3 برگ ریزان شاخ بنشانی چه سود روی چون اکنون بگردانی چه سود

4 هرک را آن لحظه گردانند روی او جنب میرد تو زو پاکی مجوی

1 گفت روزی شاه مسعود از قضا اوفتاده بود از لشگر جدا

2 باد تگ می‌راند تنها بی‌یکی دید بر دریا نشسته کودکی

3 در بن دریا فکنده بود شست شه سلامش کرد و درپیشش نشست

4 کودکی اندوهگین بنشسته بود هم دلش آغشته هم جان خسته بود

1 شیخ بوبکر نشابوری به راه با مریدان شد برون از خانقاه

2 شیخ بر خر بود بی‌اصحابنا کرد ناگه خر مگر بادی رها

3 شیخ را زان باد حالت شد پدید نعره‌ای زد، جامه بر هم می‌درید

4 هم مریدان هم کسی کان دید ازو هیچ کس فی الجمله نپسندید ازو

1 واسطی می‌رفت سرگردان شده وز تحیر بی سرو سامان شده

2 چشم برگور جهودانش اوفتاد پس نظر زانجا بپیشانش اوفتاد

3 این جهودان، گفت معذورند نیک این بنتوان با کسی گفتن ولیک

4 این سخن از وی کس قاضی شنید خشمگین او را بر قاضی کشید

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.