10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 حق تعالی گفت قارون زار زار خواند ای موسی ترا هفتاد بار

2 تو ندادی هیچ باز او را جواب گر بزاری یک رهم کردی خطاب

3 شاخ شرک از جان او برکندمی خلعت دین در سرش افکندمی

4 کردی ای موسی به صد دردش هلاک خاکسارش سر فرودادی به خاک

1 چون بمرد آن مرد مفسد در گناه گفت می‌بردند تابوتش به راه

2 چون بدید آن زاهدی، کرد احتراز تا نباید کرد بر مفسد نماز

3 در شب آن زاهد مگر دیدش به خواب در بهشت و روی همچون آفتاب

4 مرد زاهد گفتش آخر ای غلام از کجا آوردی این عالی مقام

1 گفت عباسه که روز رستخیز چون زهیبت خلق افتد در گریز

2 عاصیان و غافلان را از گناه رویها گردد به یک ساعت سیاه

3 خلق بی‌سرمایه حیران مانده هر یک از نوعی پریشان مانده

4 حق تعالی از زمین تا نه فلک صد هزاران ساله طاعت از ملک

1 گم شد از بغداد شبلی چندگاه کس بسوی او کجا می‌برد راه

2 باز جستندش به هر موضع بسی در مخنث خانه‌ای دیدش کسی

3 در میان آن گروهی بی‌ادب چشم‌تر بنشسته بود و خشک لب

4 سایلی گفت ای برنگ راز جوی این چه جای تست آخر بازگوی

1 در خصومت آمدند و در جفا دو مرقع پوش در دار القضا

2 قاضی ایشان را به کنجی برد باز گفت صوفی خوش نباشد جنگ‌ساز

3 جامهٔ تسلیم در بر کرده‌اید این خصومت از چه در سر کرده‌اید

4 گر شما هستید اهل جنگ و کین این لباس از سر براندازید هین

1 بود اندر مصر شاهی نامدار مفلسی بر شاه عاشق گشت زار

2 چون خبر آمد ز عشقش شاه را خواند حالی عاشق گم‌راه را

3 گفت چون عاشق شدی بر شهریار از دو کار اکنون یکی کن اختیار

4 یا به ترک شهر، وین کشور بگوی یا نه، در عشقم به ترک سر بگوی

1 یافت مردی گورکن عمری دراز سایلی گفتش که چیزی گوی باز

2 تا چو عمری گور کندی در مغاک چه عجایب دیده‌ای در زیر خاک

3 گفت این دیدم عجایب حسب حال کین سگ نفسم همی هفتاد سال

4 گور کندن دید و یک ساعت نمرد یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

1 یک شبی عباسه گفت ای حاضران این همه گر پر شوند از کافران

2 پس همه از ترکمانی پر فضول از سر صدقی کنند ایمان قبول

3 این تواند بود، اما آمدند انبیا این صد هزار و بیست و اند

4 تا شود این نفس کافر یک زمان یا مسلمان یا بمیرد در میان

1 ژنده‌ای پوشید، می‌شد پیر راه ناگهان او رابدید آن پادشاه

2 گفت من به یا تو، هان ای ژنده پوش پیر گفت ای بی‌خبر، تن زن خموش

3 گرچه ما را خود ستودن راه نیست کانک او خود را ستود آگاه نیست

4 لیک چون شد واجبم، چون من یکی به ز چون تو صد هزاران، بی‌شکی

1 آن دو روبه چون به هم هم برشدند پس به عشرت جفت یک دیگر شدند

2 خسروی در دشت شد با یوز و باز آن دو روبه را ز هم افکند باز

3 ماده می‌پرسد ز نر، کی رخنه‌جوی ما کجا با هم رسیم، آخر بگوی

4 گفت اگر ما را بود از عمر بهر بر دکان پوستین دوزان شهر

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.