10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 چون زلیخا حشمت واعزاز داشت رفت یوسف را به زندان بازداشت

2 با غلامی گفت بنشان این دمش پس بزن پنجاه چوب محکمش

3 بر تن یوسف چنان بازو گشای کین دم آهش بشنوم از دور جای

4 آن غلام آمد بسی کارش نداد روی یوسف دید دل بارش نداد

1 بوعلی طوسی که پیر عهد بود سالک وادی جد و جهد بود

2 آن چنان جا کو به ناز و عز رسید من ندانم هیچکس هرگز رسید

3 گفت فردا اهل دوزخ زار زار اهل جنت را بپرسند آشکار

4 کز خوشی جنت و ذوق وصال حال خود گویید با ما حسب حال

1 یک شبی خفاش گفت از هیچ باب یک دمم چون نیست چشم آفتاب

2 می‌شوم عمری به صد بیچارگی تا بباشم گم درو یک بارگی

3 چشم بسته می‌روم در سال و ماه عاقبت آخر رسم آن جایگاه

4 تیز چشمی گفت ای مغرور مست ره ترا تا او هزاران سال هست

1 راه بینی بود بس عالی نفس هرگز او شربت نخورد از دست کس

2 سایلی گفت ای به حضرت نسبتت چون به شربت نیست هرگز رغبتت

3 گفت مردی بینم استاده زبر تا که شربت باز گیرد زودتر

4 با چنین مردی موکل بر سرم زهر من باشد اگر شربت خورم

1 آن یکی دانم ز بی‌خویشی خویش ناله می‌کردی ز درویشی خویش

2 گفتش ابرهیم ادهم ای پسر فقر تو ارزان خریدستی مگر

3 مرد گفتش کاین سخن ناید به کار کس خرد درویشی آنگه شرم‌دار

4 گفت من باری به جان بگزیده‌ام پس به ملک عالمش بخریده‌ام

1 احمد حنبل امام عصر بود شرح فضل او برون از حصر بود

2 چون ز فکر و علم خالی آمدی زود پیش بشر حافی آمدی

3 گر کسی در پیش بشرش یافتی در ملامت کردنش بشتافتی

4 گفت آخر تو امام عالمی از تو داناتر نخیزد آدمی

1 هندوان را پادشاهی بود پیر شد مگر در لشگر محمود اسیر

2 چون بر محمود بردندش سپاه شد مسلمان عاقبت آن پادشاه

3 هم نشان آشنایی یافت او وز دو عالم هم جدایی یافت او

4 بعد از آن در خیمهٔ تنها نشست دل ازو برخاست ، در سودا نشست

1 خورد عیسی آبی از جویی خوش آب بود طعم آب خوشتر از جلاب

2 آن یکی زان آب خم پر کرد و رفت عیسی نیز از خم آبی خورد و رفت

3 شد ز آب خم همی تلخش دهان باز گردید و عجایب ماند از آن

4 گفت یا رب آب این خم و آب جوی هر دو یک آبست، سر این بگوی

1 نایبی را چون اجل آمد فراز زو یکی پرسید کای در عین راز

2 حال تو چونست وقت پیچ پیچ گفت حالم می‌بنتوان گفت هیچ

3 بار پیمودم همه عمرتمام عاقبت با خاک رفتم والسلام

4 نیست درمان مرگ را جز مرگ بوی ریختن دارد بزاری برگ و روی

1 پیش تابوت پدر می‌شد پسر اشک می‌بارید و می‌گفت ای پدر

2 این چنین روزی که جانم کرد ریش هرگزم نامد به عمر خویش پیش

3 صوفیی گفت آنک او بودت پدر هرگزش این روز هم نامد به سر

4 نیست کاری کان پسر را اوفتاد کار بس مشکل پدر را اوفتاد

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.