عشق توچاره ساز دل بیقرار از اسیری لاهیجی غزل 60
1. عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست
درد و غم تو مرهم جان فگارماست
...
1. عشق توچاره ساز دل بیقرار ماست
درد و غم تو مرهم جان فگارماست
...
1. هرکس که از جفای غم عشق خایفست
با عاشقان بدین و مذهب مخالفست
...
1. چون مظهر حسن تو رخ ماه رخانست
میل دل عاشق برخ ماه رخانست
...
1. قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست
شاهد و می رند را عین مناجات آمدست
...
1. وهومعکم زین معیت حق چه خواست
یعنی واجب را ز ممکن جلوه هاست
...
1. هرکه از درد و غم عشق تو دل افگارنیست
جان او را در مقام وصل جانان بار نیست
...
1. چیست عالم جلوه گاه حسن دوست
جلوه در عالم چه باشد جمله اوست
...
1. دلم ز شوق رخت بی سرو سامان است
جان ز سودای سر زلف تو سرگردانست
...
1. باکوی تو از روضه رضوان نتوان گفت
با روی تو از حور و زغلمان نتوان گفت
...
1. با روی تو از جنت اعلی نتوان گفت
با قد تو از قامت طوبی نتوان گفت
...
1. یار ماباماست از ماکی جداست
مائی ما پرده ادبار ماست
...
1. بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست
آمد عیان بصورت ما هر نهان که هست
...