ما در هوای وصل تو شیدای از اسیری لاهیجی غزل 370
1. ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم
پیوسته با خیال تو شادان و خرمیم
...
1. ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم
پیوسته با خیال تو شادان و خرمیم
...
1. تجلی جمالش را اگر آئینه شد عالم
ولی مجلای حسن او کماهی نیست جز آدم
...
1. من ز تاب آتش عشق تو ناپرواستم
در هوای مهر رویت ذره سان شیداستم
...
1. ما در طریق عشق تو جانباز بوده ایم
از عاشقان خانه برانداز بوده ایم
...
1. ای ماه رو ای ماه رو من عاشق روی توام
دیوانه عشقم از آن دربند گیسوی توام
...
1. بیا ای مرهم درد درونم
ببین تا در غم عشق تو چونم
...
1. در طریقت رهروان را رهنمایی میکنم
در حقیقت عارفان را پیشوایی میکنم
...
1. بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم
بحمدالله ز دیدارش بسامان شد همه کارم
...
1. حج من سوی تو آمد طوف کویت کعبهام
دیدن دیدار تو باشد صفا و مروهام
...
1. چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم
صد هزاران عالم بیحد و پایان یافتم
...
1. زین دام تن گهی که چو شهباز برپرم
بالی بهم زنم ز سماوات بگذرم
...
1. دو عالم پرتوی از نور ذانم
جهان روشن ز خورشید صفاتم
...