50 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی

1 عاشق چشمان مست آن نگار تا ابد هرگز نباشد بی خمار

2 هر دلی کو پر ز درد عشق نیست پیش عشاق جهان ناید بکار

3 چون نباشد دلربائی مثل او تخم عشق او بدل دایم بکار

4 اهل دل جمله خریدار ویند من که باشم تا که آیم در شمار

1 چون دور شد از حسن رخت پرده انوار شد گنج نهان فاش و عیان شد همه اسرار

2 گر دیده معنی بودت باز بینی کان یار عیانست درین صورت اغیار

3 تاکفر نهان گردد و پیدا شود ایمان گو پرده آن زلف برانداز ز رخسار

4 چون نیست شود هستی موهوم ز معلوم دانی به یقین هست یکی دیده و دیدار

1 در سینه ما جز غم معشوق مجوئید غیر از سخن عشق بعشاق بگوئید

2 ای بیخبران چون ز شمایار جدانیست در جستن او هرزه بهر سوی مپوئید

3 ای بی بصران در طلبش رنجه چرائید پیوسته چو با دوست همه روی برویید

4 چون قطره و جوگر چه نمائید بصورت لیک از ره معنی همه بحرید نه جوئید

1 من عاشق آن جان و جهانم همه دانند از جان ببریدن نتوانم همه دانند

2 جان می نتوان برد از آن غمزه و ابرو من کشته آن تیروکمانم همه دانند

3 زلف سیه و چشم بلا جوی تو دیدم آشفته و بیمار از آنم همه دانند

4 از دولت عشق رخ آن سرو خرامان سرحلقه رندان جهانم همه دانند

1 هر لحظه بروئی دگر آن روی نماید هر دم بمن از باب دگر یار درآید

2 جانا بدل پاک نظر کن رخ او بین آئینه صافی چو همه روی نماید

3 اعمی نتواند که به بیند مه رویت جز دیده بینا بجمال تو نشاید

4 از تاب جمال تو شود محو دو عالم چون روی تو از پرده پندار برآید

1 آن هادی ره روان کجا شد وان سرور عارفان کجا شد

2 آن مطلب طالبان صادق وان مونس عاشقان کجا شد

3 آن حجت حق و رهبر خلق وان ملجاء سالکان کجا شد

4 آن مرکز دور چرخ و انجم وان مقصد کن فکان کجا شد

1 دوش جانم در هوای آن خط و رخسار بود شب همه شب در سرم سودای زلف یار بود

2 با وجود روی جان افروز و قددلربات عاشقان را از بهشت و حور و طوبی عار بود

3 مونس دردت نه تنها این زمانم کز ازل از غم عشق تو جان مجروح و دل افگار بود

4 چشم جادویت بغمزه می رباید دین و دل در فسون و مکر این جادو عجب عیار بود

1 معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربود اندر میانه واسطه دلال عشق بود

2 ذرات کون بیخبرند از شراب عشق ساقی بمهر تا در میخانه را گشود

3 مستی زاهدان همه از نخوت و ریا مستی عاشقان خدا از می شهود

4 حل رموز عشق نیامد ز عقل خام کوشش بسی نمود ولی خویش آزمود

1 قصد جانم کرد یار دلنواز ریخت خونم بی گنه آن سروناز

2 شهسوار حسن گو اسب جفا با گدای باوفا چندین متاز

3 بیش ازین دل در غم دوری مسوز جان من رحمی نما با ما بساز

4 عاشق آن قامت رعنا کجا آورد در دیده سرو سرفراز

1 دیده ام عالم نمود بود بود ورنه عالم را کجا بودی نمود

2 هستی ذرات عالم بیگمان پرتو خورشید روی دوست بود

3 خط حسنش را ز اوراق جهان خوانده ام بی زحمت گفت و شنود

4 منکشف کی میشود اسرار عشق برکسی، جز از ره کشف و شهود

آثار اسیری لاهیجی

50 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی