غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی

498 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه اسیری لاهیجی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 15 از این مجموعه هستید.

این حیله سازی فلک کینه از اسیری لاهیجی غزل 168

1. این حیله سازی فلک کینه دار هیچ
وین مکر دور دایره بی مدار هیچ

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 15 بیت

جان ما را در ازل دادند از اسیری لاهیجی غزل 169

1. جان ما را در ازل دادند با عشق امتزاج
دایما سودای عشق اوست زانم در مزاج

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

گر نداند درد عشق دوست از اسیری لاهیجی غزل 170

1. گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

با درد عشق جانان درمان از اسیری لاهیجی غزل 171

1. با درد عشق جانان درمان چه کار دارد
با بی سران سودا سامان چه کار دارد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

از شاهد و می گر خبری هست از اسیری لاهیجی غزل 172

1. از شاهد و می گر خبری هست بگوئید
چون باده پرستی هنری هست بگوئید

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 11 بیت

دوشم از میخانه پیر میکده از اسیری لاهیجی غزل 173

1. دوشم از میخانه پیر میکده آواز داد
گفت ای طالب درآ، تا بهره یابی از رشاد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

زان پیشتر که دور جهان از اسیری لاهیجی غزل 174

1. زان پیشتر که دور جهان را مدار بود
از شوق روی دوست دلم بیقرار بود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

از قید غم جهان شد آزاد از اسیری لاهیجی غزل 175

1. از قید غم جهان شد آزاد
هر کو دل و جان بعشق او داد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

ساقی چه شد که جمله جهان از اسیری لاهیجی غزل 176

1. ساقی چه شد که جمله جهان می پرست شد
این خود چه باده بود که ذرات مست شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

جانم اسیر دام سر زلف یار از اسیری لاهیجی غزل 177

1. جانم اسیر دام سر زلف یار شد
دل در هوای حسن رخش بیقرار شد

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

بیا که یار ز رخسار پرده از اسیری لاهیجی غزل 178

1. بیا که یار ز رخسار پرده را بگشود
بیا که هر چه نهان بود آشکار نمود

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت