با خرد گفتم که دستور از انوری ابیوردی مقطع 73
1. با خرد گفتم که دستور جهان
دست میزد گفت چه دستور و دست
1. با خرد گفتم که دستور جهان
دست میزد گفت چه دستور و دست
1. تو کس خواجهای و هرکه چو تو
کس دیگر کسست همچو خسست
1. بوالحسن ای کسی که در احسان
وعده از رغبت تو مایوسست
1. ای سروری که کوکبهٔ کبریات را
کمتر جنیبت ابلق ایام سرکشست
1. ای به همت بر آفتابت دست
آسمان با علو قدر تو پست
1. انوری را ز حرص خدمت تو
چون بر آتش بود قدم پیوست
1. دی گفت به طنز نجم قوال
کای بنده سپهر آبنوست
1. ای بزرگی که در بزرگی و جاه
قدرت از چرخ هفتمین بیشست
1. هر جمال و شرف که دارد ملک
از جمال و جلال اشرافست
1. این مجلس خواجهٔ جهانست
یا شکل بهشت جاودانست
1. به خدایی که بذل جان او را
پایهٔ اولین احسانست
1. آلودهٔ منت کسان کم شو
تا یک شبه در وثاق تو نانست