فریدالدین کاتب دام از انوری ابیوردی مقطع 49
1. فریدالدین کاتب دام عزه
مگر چون ده منی سیکیش بردست
1. فریدالدین کاتب دام عزه
مگر چون ده منی سیکیش بردست
1. شاها بدان خدای که بر دست قدرتش
هفت آسمان چو مهره به دست مشعبدست
1. به خدایی که روز را دامن
با گریبان شب گره کردست
1. به خدایی که با بزرگی او
چرخ با آنچه اندرو خردست
1. مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
1. آن شد که جهان لاف همی زد که من آنم
کز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست
1. دوش در خواب من پیمبر را
دیدمش کو ز امت آزردست
1. ایا خسروی کز پی جاه خویش
فلک را به جاهت نیاز آمدست
1. به خدایی که در پرستش خویش
آسمان را رکوع فرمودست
1. بدان خدای که در جست و جوی قدرت او
مسافران فلک را قدم بفرسودست
1. عاقلا از سر جهان برخیز
که نه معشوقهٔ وفادارست
1. از آن سپس که به تعریض یک دوبارم رفت
که مردمی کن و بخشیده بیجگر بفرست