1 ایا دقیق نظر مهتری که گاه سخا توانی ار بچکانی همی از آتش آب
2 به پیش دست سخی تو از خجالت و شرم به جای قطرهٔ باران عرق چکد ز سحاب
3 سه کس به زاویهای در نشسته مخموریم به یاد بادهٔ دوشینه هرسه مست و خراب
4 به ذروهٔ فلک و ماه برکشیده سرود ز چهرهٔ طرب و لهو برگرفته نقاب
1 گفته بودی که کاه و جو بدهم چون ندادی از آن شدم در تاب
2 بر ستوران و اقربات مدام کاه کهتاب باد و جو کشکاب
1 میر حیدر ایا که خیزد جود از کف تو چو از شراب طرب
2 دوستت انوری که نگشاید جز به یادت ز دوستداری لب
3 سه شبانروز شد که از مستی باز نشناختست روز از شب
4 جلبی چند بودهاند حریف الفیه شلفیه تبار و نسب
1 من و نگار من امروز هر دو رگ زدهایم من از حرارت عشق و وی از حرارت تب
2 بزرگ بارخدایی کنی و بفرستی ورا شراب عناب و مرا شراب عنب
1 دستار خوان بود ز دو گز کم به روستا در وی نهند ده کدوی تر نه بس عجب
2 لیکن عجب ز خواجه از آن آیدم همی کو بر کدوی خشک نهد بیست گز قصب
1 گرچه در دور تو ای دریادل کان دستگاه مدتی گرگان شبان بودند و دزدان محتسب
2 واندرین دوران که انصاف تو روی اندر کشید فتنها شد ذوشجون و قصدها شد منشعب
3 سایه مفکن بر حدیث انقلابی کاوفتاد کان نه اول حادثه است از روزگار منقلب
4 در خم دور فلک تا عدل باشد کوژپشت عافیت را کی تواند بود قامت منتصب
1 ای بس که جهان جبهٔ درویش گرفته از فضلهٔ زنبور برو دوختهام جیب
2 واکنون همه شب منتظرم تا بفروزند شمعی که به هر خانه چراغی نهد از غیب
3 آن روز فلک را چو در آن شکر نگفتم امروز درین زشت بود گر کنمش عیب
1 درین دو روزه توقف که بو که خود نبود درین مقام فسوس و درین سرای فریب
2 چرا قبول کنم از کس آنکه عاقبتش ز خلق سرزنشم باشد از خدای عتیب
3 مرا خدای تعالی ز آسیای فراز که عقل حاصل آنرا نیاورد به حسیب
4 چو میدهد همه چیزی به قدر حاجت من چنان که بیخبر سیب ماه رنگ به سیب
1 زهی نم کرمت در سخا بهارانگیز چنانکه گشت هوای نیاز ازو محجوب
2 دهان لاله رخانم به خنده بازگشای از ابر جود در آنم یکی یم مقلوب
1 هر سخن کان نیست قرآن با حدیث مصطفی از مقامات حمیدالدین شد اکنون ترهات
2 اشک اعمی دان مقامات حریری و بدیع پیش آن دریای مالامال از آب حیات
3 شاد باش ای عنصر محمودیان را روح تو رو که تو محمود عصری ما بتان سومنات
4 از مقاماتت اگر فصلی بخونی بر عدو حالی از نامنطقی جذر اصم یابد نجات