50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی

1 گر نیستی زمانه به جنگ و نبرد خلق پیوسته با زمانه کجا در نبردمی

2 ور آسیای چرخ بر غمم نگرددی در جوی آسیا متوطن نگردمی

3 آب مراد زیر پل کس نمی‌رود ورنه قفا ز ورطهٔ طوفان نخوردمی

4 با من غم خرابی عالم به کلبه‌ای کی جفت گرددی اگر آزاد و فردمی

1 ای خداوندی که بر روی زمین فرمان تو چون قضای آسمان شد نافذ فی کل شیی

2 پیش قدرت پشت گردون از تواضع داده خم نزد رایت روی خورشید از خجالت کرده خوی

3 سرو آزاد ار قبول بندگی یابد ز تو پای تا سر هم در آن ساعت کمر بندد چو نی

4 نقشبند کل ز تاثیر صبای لطف تو بوستان را نقش نیسان بندد اندر ماه دی

1 کم عیالی سعادتیست که مرد نرود جز برای خویش بدان

2 مرد رد نیز بند تخته و غل جز عیال گران مدان به جهان

3 گرچه مردانگی به جهد کند نتواند شد از میان به کران

4 در کواکب نگاه کن به شگفت تا ببینی دلیل این به عیان

1 ای جهان را موسم آزادگی ایام تو بنده کرده یک جهان آزاد را انعام تو

2 سرمهٔ چشم ملک گردی و آن از راه تو حلقهٔ گوش فلک حرفی و آن از نام تو

3 دست تقدیر آسمان را پی کند گر دور او گام بردارد نه بر وفق مراد و کام تو

4 تو جهان کاملی اندر جهان مختصر هفت اقلیمت که باقی باد، هفت اندام تو

1 روبهی می‌دوید از غم جان روبه دیگرش بدید چنان

2 گفت خیرست بازگوی خبر گفت خر گیر می‌کند سلطان

3 گفت تو خر نیی چه می‌ترسی گفت آری ولیک آدمیان

4 می‌ندانند و فرق می‌نکنند خر و روباهشان بود یکسان

1 روی بخت خواجه خرم همچو گل باد تا هر سال گل آرد جهان

2 بسته دولت عهد با دورانش باد تا بود پیوسته با دوران زمان

3 باد حاجت خرمی را با دلش حاجتی که جسم دارد با روان

4 تیغ او جفت طبیعی با ظفر رایتش با سرفرازی توامان

1 بزرگا گر خطایی کرده آمد مگیر از من اگر باشد بزرگ آن

2 خطای بندگان باید به هر حال که تا پیدا شود عفو بزرگان

1 هر آنگه که چون من نیایم نخوانی چنان باشد ایدون که آیم برانی

2 نخوانی مرا چون نخوانی کسی را که مدح تو خواند چو او را بخوانی

3 کرا همسر خویش چون من گزینی کرا همبر خویش چون من نشانی

4 ندیمی مرا زیبد از بهر آن را که آداب آن نیک دانم تو دانی

1 چون ترا روزگار داد به داد تو چرا داد خویش نستانی

2 تا توانی به گرد شادی گرد کایدت گاه آنکه نتوانی

1 چنان زندگانی کن ای نیک‌رای به وقتی که اقبال دادت خدای

2 که خایند از بهرت انگشت دست گرت بر زمین آمد انگشت پای

آثار انوری ابیوردی

50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی