با خار قناعت ار بسازی از انوری ابیوردی مقطع 264
1. با خار قناعت ار بسازی یکبار
از هر قدمی برویدت صد گلزار
1. با خار قناعت ار بسازی یکبار
از هر قدمی برویدت صد گلزار
1. حکایت است به فضل استماع فرمایند
به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
1. گر بنده به خدمتت نیامد
زو منت بی شمار میدار
1. آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب
گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار
1. ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان
وی مستعار جود تو آثار روزگار
1. من و سه شاعر و شش درزی و چهار دبیر
اسیر و خوار بماندیم در کف دو سوار
1. با یکی مزاح و دو خنیاگر و سه تا حریف
دوش نزدیک من آمد آن پسر وقت سحر
1. دهر و افلاک و انجم و ارکان
همه شرند اگرنه مایه شر
1. خداوندا تو آنی کافرینش
به کلی هست چون دریا و تو در
1. قاضی از من نصیحتی بشنو
نه مطول به از طویلهٔ در
1. بردم به کدوی تر بدو حاجت
انگشت نهاد پیش من بر سر
1. اندرین دور بیکرانه که هست
آخر کار هوشیاران شکر