ای بزرگی که رای روشن از انوری ابیوردی مقطع 252
1. ای بزرگی که رای روشن تو
همه کار صواب فرماید
1. ای بزرگی که رای روشن تو
همه کار صواب فرماید
1. بر کار جهان دل منه ایرا که نشاید
کین خوبی و ناخوبی هم دیر نپاید
1. در مرثیهٔ موئیدالدین
هرکس اثری همی نماید
1. خدایگانا نزدیک شد که صبح ظفر
زظل گوهر چترت شود سیاه وسفید
1. صاحبا سقطهٔ مبارک تو
نه ز آسیب حادثات رسید
1. به خدایی که دست قدرت او
نیل شب برعزار روز کشید
1. بنده گر درهنر عطارد نیست
ای به رامش قوی تر از ناهید
1. روزی پسری با پدر خویش چنین گفت
کان مردک بازاری از آن زرق چه جوید
1. اگر انوری خواهد از روزگار
که یک لحظه بیزاء زحمت زید
1. خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد
کامور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید
1. ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح
در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار
1. ای برقد تو راست قبای سخا و جود
حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار