پس دریده بریده پیشی از انوری ابیوردی مقطع 228
1. پس دریده بریده پیشی چند
که ندیمان حضرت شاهند
...
1. پس دریده بریده پیشی چند
که ندیمان حضرت شاهند
...
1. خدایگانا آنی که دوستدارانت
ز نور رای تو دانم ستاره رای شوند
...
1. به خشک ریش گری در هری ندیدستی
ز هجو روی سیاهی که نوبتی بیند
...
1. آسمان آن بخیل بدفعلست
که ازو جز که فعل بد نجهد
...
1. خسروا آب آسمان نشود
که کمال تو نور خور ندهد
...
1. زن چو میغست و مرد چون ماهست
ماه را تیرگی زمیغ بود
...
1. تویی آن صدر که بر پایهٔ قدرت نرسد
به مثل گر سر خصم تو بر افلاک بود
...
1. چه خیر باشد در خیل و لشکری که درو
نجیب مشرف و عارض فرید لنگ بود
...
1. یک چند روزگار نه از راه مکرمت
بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود
...
1. کسی را که بد مست باشد، قفا
چنان کن به سیلی که نیلی بود
...
1. ای شاه ز نقدها که باشد
در کیسهٔ صبح و شام موجود
...
1. هر که زی خویشتن گران آید
به بر دیگران گران نبود
...