گر خداوند عصمةالدین از انوری ابیوردی مقطع 204
1. گر خداوند عصمةالدین را
عارضه رنجه داشت روزی چند
...
1. گر خداوند عصمةالدین را
عارضه رنجه داشت روزی چند
...
1. ممسکی جست مر مرا در بلخ
که همه شهر اندر آن بندند
...
1. کهتر و مهتر و وضیع و شریف
همه سرگشتهاند و رنجورند
...
1. سرورا از می سخاوت تو
عالمی شاد و خرم و مستند
...
1. یکی و پنج و سی وز بیست نیمی
وگر قدرت بود فرسنگکی چند
...
1. صاحبا دین و ملک بیتو مباد
کز جهان کار این و آن دارند
...
1. دوستی در سمر کتابی داشت
یک دو صفحه به پیش من برخواند
...
1. پنج قالاشیم در بیغولهای
با حریفی کو رباب خوش زند
...
1. بیخ دو غماز برانداختند
اصل بشد فرع چه تن میزند
...
1. ای نمودار آفتاب بلند
گشته ایمن چو آسان ز گزند
...
1. به خدایی که دست قدرت او
ناوک مجری قدر فکند
...
1. احکام دین چو از شرفالدین شرف گرفت
آنرا عنایت ازلی تقویت کند
...