خدایگانرا از چشم زخم از انوری ابیوردی مقطع 156
1. خدایگانرا از چشم زخم ملک چه باک
چو بخت آتش فتح و سپند میآرد
...
1. خدایگانرا از چشم زخم ملک چه باک
چو بخت آتش فتح و سپند میآرد
...
1. ای جهانی پر از مکارم تو
انوری در جهان ترا دارد
...
1. اگر در خدمتت تقصیر کردم
مگر لطفت مرا معذور دارد
...
1. درخت دولت شاه عجم سر بر فلک دارد
بلی سر بر فلک یازد چو بیخ اندر سمک دارد
...
1. جور یکسر جهان چنان بگرفت
که همی بوی عدل نتوان برد
...
1. ای زتو بنهاده کلاه منی
هر که نیاید کلهش از دو برد
...
1. به کلاهی بزرگ کرد مرا
آنکه گیتی به چشمشس آمد خرد
...
1. شمس بی نور و خواجهٔ بیاصل
چند از این دفع گرم و وعدهٔ سرد
...
1. ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف
نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد
...
1. میر طغرل بمرد و من گفتم
ملکالموت کار مردان کرد
...
1. به خدایی که کوه و دریا را
خازن در و لعل رخشان کرد
...
1. شادمانی گزین و نیک خویی
که زمانه وفا نخواهد کرد
...