50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی

1 اگر عالم سراسر ظلم گیرد نیابد هیچ مظلوم از فلک داد

2 همه ظلم از نجوم و از فلک دان که لعنت بر نجوم و بر فلک باد

1 مثال عالی دستور چون به بنده رسید قیام کرد و ببوسید و بر دو دیده نهاد

2 خدای عزوجل را چو کرد سجدهٔ شکر زبان به شکر خداوند و ذکر او بگشاد

3 چه گفت گفت زهی ساکن از وقار تو خاک چه گفت گفت زهی سایر از نفاذ تو باد

4 تویی که عاشق عهد بقای تست جهان مگر که عهد تو شیرین شد و جهان فرهاد

1 گفت با خواجه یکی روز ازین خوش مردی خنک آنکس که زن خوب بمیرد او را

2 گفت ای خواجه زن خوب تو داری امروز گفت خوبست اگر مرگ پذیرد او را

3 زن چرا شاید آن را که بری بر سر چاه در چه اندازی و کس به که نگیرد او را

4 مارگیری را ماری ز سر سله بجست گفت هل تا برود هرکه بگیرد او را

1 ای ملک پادشه شده ثابت‌قدم به تو بر امر و نهی تو قدمش را ثبات باد

2 در ذمت ملوک جهان دین طاعتت واجب‌تر از ادای صیام و صلات باد

3 واندر زمین مملکت از حرص خدمتت مردم گیاه رسته به جای نبات باد

4 نعال بارگاه ترا گرد دستگاه بر جای نعل و میخ هلال و بنات باد

1 صفی محمد تاریخی از خدای بترس به خانه باش و میا تا گهی که خوانندت

2 فصیح و گنگ به تعریض چند گویندت جوان و پیر به تصریح چند رانندت

3 گمان بری که ظریفی ولی نمی‌دانی که پیش مردمک دیده می‌نشانندت

4 هزار ... خر اندر ... زن آن قوم که تا فجی بنمیری ظریف دانندت

1 به خدایی که از میان دو حرف هفت چرخ و چهار طبع انگیخت

2 بوی کافور و عود و مشک آورد رنگ طاوس و کبک و زاغ آمیخت

3 که مرا درد هجر تو بر سر خاک اندوه و آتش غم بیخت

4 از برم دل به خدمت تو رسید وز تنم جان ز فرقت تو گریخت

1 انوری را ز حرص خدمت تو چون بر آتش بود قدم پیوست

2 نتواند که زحمتت ندهد گاه و بی‌گه چه هوشیار و چه مست

3 هست اینک ندیم حلقهٔ در ای جهان بر در تو بارش هست

1 آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست

2 گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست

3 گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای آن همه برگ و نوا دانی که آنجا از کجاست

4 در و مروارید طوقش اشک اطفال منست لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست

1 چار شهرست خراسان را در چارطرف که وسطشان به مسافت کم صد در صد نیست

2 گرچه معمور و خرابش همه مردم دارند بر هر بی‌خردی نیست که چندین دد نیست

3 مصر جامع را چاره نبود از بد و نیک معدن در و گهر بی‌سرب و بسد نیست

4 بلخ شهریست در آکنده به اوباش و رنود در همه شهر و نواحیش یکی بخرد نیست

1 چون بهاء الدین اعز را شاخ عزت بارور شد شکر آن نعمت به واجب کرد اله‌العالمین را

2 کردگارش در خور وی این دو گوهر داد و هرگز مثل آن حاصل نیاید بحر ملک و کان دین را

3 آن چنان محمود سیرت مهتر مسعود طالع نام سیرت داد آنرا نام طالع داد این را

آثار انوری ابیوردی

50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی