ای سروری که چون تو به از انوری ابیوردی مقطع 109
1. ای سروری که چون تو به رادی سحاب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
...
1. ای سروری که چون تو به رادی سحاب نیست
چون رای روشن تو بلند آفتاب نیست
...
1. کیمیایی ترا کنم تعلیم
که در اکسیر و در صناعت نیست
...
1. تو مرا گر پیادهام منکوه
که مرا از پیادگی گله نیست
...
1. نیست یک تن در همه روی زمین
کو به نوعی از جهان فرسوده نیست
...
1. به خدایی که بیارادت او
خلق را رنج و شادمانی نیست
...
1. بهاء الدین علی کز چرخ جودش
دمی دریا و کان را خوشدلی نیست
...
1. ای جوانمردی که هرگز چرخ پیر
گام حکم الا به کامت برنداشت
...
1. هر کرا ریدنی بگیرد سخت
رید بایدش و کارها بگذاشت
...
1. جهان ز رفتن مودود شه موئید دین
به ما نمود مزاج و به ما نمود سرشت
...
1. شکلی نهادهاند حکیمان روزگار
اعداد آن به رمز بخواهم همی نوشت
...
1. جریدهایست نهاد سیه سپید جهان
که روزگار درو جز قضای بد ننوشت
...
1. چاشتگه در شهر مرو آن نامور فخر زمان
خسرو روی زمین سنجر ز عالم درگذشت
...