1 هرکرا در دور گردون ذکر مقصد میرود یا سخن در سر این صرح ممرد میرود
2 یا حدیث آن بهشتی چهره کز بدو وجود همچو خاتونان درین فیروزه مرقد میرود
3 یا در آن حورا نسب کودک شروعی میکند کز تصنع گه مخطط گاه امرد میرود
4 یا همی گوید چرا در کل انسان بر دوام از تحرک میل و تحریک مجدد میرود
1 این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد جاودان چون هست معمور از حوادث دور باد
2 در حریم او خواص کعبه هست از ایمنی در اساس استوار او ثابت طور باد
3 از سر جاروب فراشان او هر بامداد سقف گردون پر غبار بیضهٔ کافور باد
4 وز نوای پاسبان نوبتش هر نیم شب در دماغ آسمان از نغمت خوش سور باد
1 هرچه زاب و آتش و خاک و هوای عالمست راستی باید طفیل آب و خاک آدمست
2 باز هر کاندر دوام خیر کلی دست او بر بنی آدم قویتر بهترین عالمست
3 گر کسی تعیین کند کان کیست ورنه باک نیست معنیی دارد مبین گر به صورت مبهمست
4 عیسی اندر آسمان هم داند ار خواهی بپرس تات گوید کاین سخن در صفوةالدین مریمست
1 بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست
2 مودود شه مؤید دین پهلوان شرق کامروز شرق و غرب جهان در پناه اوست
3 گردون غبار پایهٔ تخت بلند او خورشید عکس گوهر پر کلاه اوست
4 سیر ستارگان فلک نیست در بروج بر گوشهای کنگرهٔ بارگاه اوست
1 گر دل و دست بحر و کان باشد دل و دست خدایگان باشد
2 شاه سنجر که کمترین بندهاش در جهان پادشه نشان باشد
3 پادشاه جهان که فرمانش بر جهان چون قضا روان باشد
4 آنکه با داغ طاعتش زاید هرکه ز ابنای انس و جان باشد
1 خدایگانا سال نوت همایون باد همیشه روز تو چون روز عید میمون باد
2 به گرد طالع سعدت که کعبهٔ فلکست هزار دور طواف سعود گردون باد
3 چنانکه رای تو بر امن و عدل مفتونست زمانه بر تو و بر دولت تو مفتون باد
4 جهان عمارت و تسکین به رای و عدل تو یافت همیشه هم به تو معمور باد و مسکون باد
1 صاحبا جنبشت همایون باد عید و نوروز بر تو میمون باد
2 طالع اختیار مسعودت زبدهٔ شکلهای گردون باد
3 صولت و سرعت زمین و زمان با رکاب و عنانت مقرون باد
4 در زوایای ظل رایت تو فتنه بر خواب امن مفتون باد
1 خسروا روزت همه نوروز باد وز طرب شبهای عمرت روز باد
2 افسر پیروز شاهی بر سرت آفتاب آسمانافروز باد
3 چون قضای گنبد فیروزگون همتت بر کارها پیروز باد
4 پیش قدرت پشت و روی آفتاب همچو اشکال هلالی کوز باد
1 تا ملک جهان را مدار باشد فرمانده آن شهریار باشد
2 سلطان سلاطین که شیر چترش در معرکه سلطان شکار باشد
3 آن خسرو خسرونشان که تختش در مرتبه گردون عیار باشد
4 آن سایهٔ یزدان که تاج او را از تابش خورشید عار باشد
1 ملک یوسف ای حاتم طی غلامت ملوک جهان جمله در اهتمامت
2 خداوند خاص و خداوند عامی از آن بندگی میکند خاص و عامت
3 جهان کیست پروردهٔ اصطناعت فلک چیست دروازهٔ احتشامت
4 نه جز بذل از شهریاری مرادت نه جز عدل در پادشاهی امامت