1 طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد زو بیشتر گرفت و به کمتر غلام داد
2 جیشش خراج خطهٔ چین و ختا ستد امنش قرار مملکت مصر و شام داد
3 ناموس جور و فتنه به خنجر قوی شکست آرام ملک و دین به سیاست تمام داد
4 جودش کفاف عمر به خرد و بزرگ برد عدلش حیات تازه به خاص و به عام داد
1 باغ سرمایهٔ دگر دارد کان شد از بس که سیم و زر دارد
2 هیچ طفل رسیده نیست درو که نه پیرایهٔ دگر دارد
3 مینماید که از رسیدن عید چون همه مردمان خبر دارد
4 طبع بر کارگاه شاخ نگر که چه دیبای شوشتر دارد
1 در دین چو اعتصام به حبل متین کنند آن به که مطلع سخن از رکن دین کنند
2 دینپروری که داغ ستورش مقربان از بهر کسب مرتبه نقش نگین کنند
3 ارواح انبیا ز مقامات آخرت بر دست و کلک و فتوی او آفرین کنند
4 از شرم رای او رخ خورشید خوی کند هرگه که بر سپهر حدیث زمین کنند
1 اکنون که ماه روزه به نقصان در اوفتاد آه از حجاب حجرهٔ دل بر در اوفتاد
2 هجران ماه روزه پیام وصال داد اینک نهیب او به جهان اندر اوفتاد
3 گوید به چند روز دگر طبع نفس را دیدی که رسم توبه ز عالم بر اوفتاد
4 آن شد که از تقرب مصحف به اختیار از دست پایمرد طرب ساغر اوفتاد
1 صاحبا عید بر تو خرم باد کل گیتی ترا مسلم باد
2 از تو آباد ظلم ویران شد به تو بنیاد عدل محکم باد
3 حزم و عزمت چو بر سؤال و جواب بر قضا و قدر مقدم باد
4 خدمت چرخ جز به درگه تو چون تیمم به ساحل یم باد
1 خیزید که هنگام صبوح دگر آمد شب رفت و ز مشرق علم صبح برآمد
2 نزدیک خروس از پی بیداری مستان دیریست که پیغام نسیم سحر آمد
3 خورشید می اندر افق جام نکوتر چون لشکر خورشید به آفاق درآمد
4 از می حشری به که درآرند به مجلس زاندیشه چو بر خواب خماری حشر آمد
1 ملک هم بر ملک قرار گرفت روزگار آخر اعتبارگرفت
2 بیخ اقبال باز نشو نمود شاخ انصاف باز بار گرفت
3 مدتی ملک در تزلزل بود عاقبت بر ملک قرار گرفت
4 ملک تاجبخش و تاج ملوک کز یمین ملک در یسار گرفت
1 عید بر بدر دین مبارک باد سنقر آن آفتاب دولت و داد
2 آنکه شغل نظام عالم را چرخ از عدل او نهد بنیاد
3 وانکه قصر خراب دولت را دهر از دست او کند آباد
4 برق تیغش چو برق روشن و تیز ابر جودش چو ابر معطی و راد
1 ایام زیر رایت رای امیر باد ایام او همیشه چو رایش منیر باد
2 روزش به فرخی همه نوروز باد و عید ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
3 میزان آسمان را عدلش عدیل گشت سلطان اختران را رایش نظیر باد
4 در بارگاه حضرتش از احترام و جاه مریخ قهرمان و عطارد دبیر باد
1 روز عیش و طرب و بستانست روز بازار گل و ریحانست
2 تودهٔ خاک عبیر آمیزست دامن باد عبیر افشانست
3 وز ملاقات صبا روی غدیر راست چون آزدهٔ سوهانست
4 لاله بر شاخ زمرد به مثل قدحی از شبه و مرجانست