1 کو آصف جم گو بیا ببین بر تخت سلیمان راستین
2 پیشش بدل دیو و دام و دد درهم زده صفهای حور عین
3 بادی که کشیدی بساط او بر درگه اعلاش زیر زین
4 مهری که وحوش و طیور را در طاعتش آورد بر نگین
1 ای ز کلک توراست کار جهان صاحب و صدر و افتخار جهان
2 گوهرت روی کائنات وجود مسندت پشت شهریار جهان
3 نظرت حافظ نظام امور قلمت محور مدار جهان
4 مسرع عزم تو برید قضا بارهٔ حزم تو حصار جهان
1 ای سراپردهٔ سپید و سیاه ای بلند آفتاب و والا ماه
2 شعلهٔ صبح روزگار دو رنگ در زد آتش به آسمان دوتاه
3 از افق برکشید شیر علم در جهان اوفتاد شور سپاه
4 هین که برکرد مرغ و ماهی را شغب از خوابگاه و خلوتگاه
1 شاها صبوح فتح و ظفر کن شراب خواه نرد و ندیم و مطرب و چنگ و رباب خواه
2 از دست آنکه غیرت ماهست و آفتاب در جام ماه نو می چون آفتاب خواه
3 وز خد آنکه قطرهٔ آبست و برگ گل تا گرد رزمگه بزدایی گلاب خواه
4 یاقوت ناب و آب فسرده است جام می آب طرب روان کن و یاقوت ناب خواه
1 آیت مجد آیتی است مبین منزل اندر نهاد مجدالدین
2 سید و صدر روزگار که هست ز آل یاسین چو از نبی یاسین
3 میر بوطالب آنکه مطلوبش نیست در ملک آسمان و زمین
4 آنکه در شان او ثنا منزل وانکه در ذات او کرم تضمین
1 نماز شام چو خورشید گنبد گردان به کوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان
2 به فال نیک برون آمدیم و رای صواب به عزم خدمت درگاه پیشوای جهان
3 به طالعی که ببسته است ز ابتدای وجود به پیش طالع عالیش بر سپهر میان
4 تکاورانی در زیر زین به دولت او چو ابر گاه مسیر و چو پیل گاه توان
1 افتخار زمان و فخر زمین بوالمفاخر امیر فخرالدین
2 آنکه در دست او سخا مضمر وانکه در کلک او هنر تضمین
3 آسمانیست آفتابش رای آفتابیست آسمانش زین
4 آن بلنداختری که پیش درش خاکبوسند اختران به جبین
1 و علیک السلام فخر الدین افتخار زمان و فخر زمین
2 ای نهفته مخدرات سخنت چهره از ناقد گمان و یقین
3 ای تلف کرده منفقان سخات در هم آوردهٔ شهور و سنین
4 سخرهٔ داغ و طوق عرق شماست سخن از گردن و سخا ز سرین
1 چون شمع روز روشن از ایوان آسمان ناگه در اوفتاد به دریای بیکران
2 روشن زمین و فرق هوا را ز قیر و مشک بهر سپهر کوژ ردا کرد و طیلسان
3 آورد پای مهر چو در دامن زمین بگرفت دست ماه گریبان آسمان
4 بر طارم فلک چو شه زنگ شد مکین در خاک تیره شد ملک روم را مکان
1 ای جهان را جمال و جاه تو زین اسم و رسم تو اسم و رسم حسین
2 در و دست تو مقصد آمال دل و طبع تو مجمعالبحرین
3 عرصهٔ همتت چنان واسع که در آن عرصه گم شود کونین
4 نزد عهدت وفا برابر دین پیش طبعت عطا برابر دین