جشن عید اندرین همایون از انوری ابیوردی قصیده 186
1. جشن عید اندرین همایون جای
که بهشتی است در جهان خدای
1. جشن عید اندرین همایون جای
که بهشتی است در جهان خدای
1. ای قبلهٔ کوی خاکی و آبی
وی فخر همه قبیلهٔ آبی
1. ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری
تا ز ما مشتی گداکس را به مردم نشمری
1. ای چو عقل اول از آلایش نقصان بری
چون سپهرت بر جهان از بدو فطرت برتری
1. حکم یزدان اقتضا آن کرده بودست از سری
کز جهان بر دو محمد ختم گردد مهتری
1. حبذا بزمی کزو هردم دگرگون زیوری
آسمان بر عالمی بندد زمین بر کشوری
1. ای ترا گشته مسخر حشم دیو و پری
کوش تا آب سلیمان پیمبر نبری
1. ای مسلمانان فغان از دور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و سیر مشتری
1. زهی کلک تو اندر چشم دولت کحل بیداری
به عونش کرده مدتها جهانداران جهانداری
1. ای ز تیغ تو در سرافرازی
ملک ترکی و ملت تازی
1. ای رفته به فرخی و فیروزی
باز آمده در ضمان بهروزی
1. ای کرده ز تیغت فلک تحاشی
فتحت ز حشم نصرت از حواشی