1 دوش سرمست آمدم به وثاق با حریفی همه وفا و وفاق
2 دیدم از باقی پرندوشین شیشهای نیمه بر کنارهٔ طاق
3 می چون عهد دوستان به صفا تلخ چون عیش عاشقان به مذاق
4 هر دو در تاب خانهای رفتیم که نبد آشنا هوای رواق
1 ای روزگار دولت تو روز روزگار وی بر زمانه سایهٔ تو فضل کردگار
2 قادر به حکم بر همهکس آسمان صفت فائض به جود بر همه خلق آفتابوار
3 حزم تو دام و دانهٔ امروز دیده دی جود تو نقد و نسیهٔ امسال داده پار
4 افلاک را به عز و جلال تو اهتزاز وایام را به جاه و جمال تو افتخار
1 به فال نیک درآمد به شهر موکب میر به طالعی که سجودش همی کند تقدیر
2 به بارگاه بزرگی نشست باز به کام جمال مجلس سلطان و بارگاه وزیر
3 بهاء ملت اسلام و فخر دین خدای که داد فخر و بها ملک را به صدر و سریر
4 جهان جاه و محامد محمد آنکه به جود نمود کار دل و دست اوست ابر مطیر
1 چون مراد خویش را با ملک ری کردم قیاس در خراسان تازه بنهادم اقامت را اساس
2 چون غنیمت را مقابل کرده شد با ایمنی عقل سی روز و طمع ماهی بود راسابراس
3 ای طمع از خاک رنگین گر تهی داری تو کیس وی طرب از آب رنگین گر تهی داری تو کاس
4 وی دل ار قومی نکردند از تو یاد اندر رحیل عیب نبود زانکه از اطوار نسناسند ناس
1 مقدری نه به آلت به قدرت مطلق کند ز شکل بخاری چو گنبد ازرق
2 نه خشت و رشتهٔ معمار را درو بازار نه چوب و تیشهٔ نجار را درو رونق
3 به حکمتی که خلل اندرو نیابد راه ز مهر و ماه گشاده در آن مکان بیرق
4 حصار برشده بیآب و گل ولیک به صنع به گرد او زده از بحر بیکران خندق
1 جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
2 کوه را از مدت سایهٔ ابر و نم شب پر طرایف شود اطراف چه هامون و چه تل
3 سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا لاله را پای به گل در شود اندر منهل
4 ساعد و ساق عروسان چمن را بینی همه بربسته حلی و همه پوشیده حلل
1 ای بر اعدا و اولیا پیروز در مکافات این و آنشب و روز
2 بر یکی جود فایضت غالب وز دگر جاه قاهرت کینتوز
3 بذل نزدیک همت تو چو وام کرمت وام تو ز شکر اندوز
4 داده بیمیل و کرده بیکینه دور این مایهساز صورتسوز
1 ای در هنر مقدم اعیان روزگار در نظم و نثر اخطل وحسان روزگار
2 آسان بر نفاذ تو دشوار اختران پیدا بر ضمیر تو پنهان روزگار
3 نامانده چو تو اختر در برج شاعری نابوده چون تو گوهر در کان روزگار
4 حلم ترا کمانه همی کرد آسمان بگسست هر دو پلهٔ میزان روزگار
1 ای شادی جان آفرینش وی گوهر کان آفرینش
2 ای محرم خلوتی که آنجا محسوت نشان آفرینش
3 ای بلبل بوستان تجرید در شورهستان آفرینش
4 در جلوه کشیده کشف نطقت اسرار نهان آفرینش
1 زهی دست تو بر سر آفرینش وجود تو سر دفتر آفرینش
2 فضا خطبهها کرده در ملک و ملت به نام تو بر منبر آفرینش
3 چهل سال مشاطه کون کرده رسوم ترا زیور آفرینش
4 طرازی نه چون طاهربن مظفر به عهد تو در ششتر آفرینش