جمالت بر سر خوبی کلاهست از انوری ابیوردی غزل 37
1. جمالت بر سر خوبی کلاهست
بنامیزد نه رویست آن که ماهست
1. جمالت بر سر خوبی کلاهست
بنامیزد نه رویست آن که ماهست
1. عشق تو دل را نکو پیرایهایست
دیده را دیدار تو سرمایهایست
1. هرکس که غم ترا فسانهست
دستخوش آفت زمانهست
1. بازماندم در غم و تیمار او تدبیر چیست
بازگشتم عاجز اندر کار او تدبیر چیست
1. دل بیتو به صدهزار زاریست
جان در کف صدهزار خواریست
1. ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست
مشک چون زلف گلآرای تو نیست
1. از تو بریدن صنما روی نیست
زانکه چو رویت به جهان روی نیست
1. روی برگشتنم از روی تو نیست
که جهانم به یکی موی تو نیست
1. جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست
کامروز بر آنم که نه دل نقطهٔ خالیست
1. عشق تو بیروی تو درد دلیست
مشکل عشق تو مشکل مشکلیست
1. در همه مملکت مرا جانیست
هر زمان پایبند جانانیست
1. مکن ای دل که عشق کار تو نیست
بار خود را ببر که بار تو نیست