1 خهخه به نام ایزد آن روی کیست یارب آن سحر چشم و آن رخ آن زلف و خال و آن لب
2 در وصف حسن آن لب ناهید چنگ مطرب بر چرخ حسن آن رخ خورشید برج کوکب
3 مسرور عیش او را این عیش عادتی غم بیمار هجر او را این مرگ صورتی تب
4 نقشی نگاشت خطش از مشک سوده بر گل دامن فکند زلفش بر روز روشن از شب
1 خه از کجات پرسم چونست روزگارت ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
2 در آرزوی رویت دور از سعادت تو پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت
3 ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت بیگانگی گرفتی از یار دوستدارت
4 ای جان و روشنایی به زین همی بباید تو برکناری از ما، ما در میان کارت
1 در همه عالم وفاداری کجاست غم به خروارست غمخواری کجاست
2 درد دل چندان که گنجد در ضمیر حاصلست از عشق دلداری کجاست
3 گر به گیتی نیست دلداری مرا ممکن است از بخت دلباری کجاست
4 اندرین ایام در باغ وفا گر نمیروید گلی خاری کجاست
1 غم عشق تو از غمها نجاتست مرا خاک درت آب حیاتست
2 نمیجویم نجات از بند عشقت چه بندست آنکه خوشتر از نجاتست
3 مرا گویند راه عشق مسپر من و سودای عشق این ترهاتست
4 ز لعب دو رخت بر نطع خوبی مه اندر چارخانه شاه ماتست
1 تا دل مسکین من در کار تست آرزوی جان من دیدار تست
2 جان و دل در کار تو کردم فدا کار من این بود دیگر کار تست
3 با تو نتوان کرد دست اندر کمر هرچه خواهی کن که دولت یار تست
4 دل ترا دادم وگر جان بایدت هم فدای لعل شکربار تست
1 جرم رهی دوستی روی تست آفت سودای دلش موی تست
2 دل نفس از عشق تو تنها نزد در همه دلها هوس روی تست
3 ناوک غمزه مزن او را که او کشتهٔ هر غمزدهٔ خوی تست
4 هست بسی یوسف یعقوب رنگ پیرهنی را که درو بوی تست
1 دل در آن یار دلاویز آویخت فتنه اینست که آن یار انگیخت
2 دل و دین و می و عهد و قوت رخت بر سر به یکی پای گریخت
3 دل من باز نمییابد صبر همه آفاق به غربال تو بیخت
4 ور نمییابد آن سلسله موی کار جانم به یکی موی آویخت
1 ای به دیدهٔ دریغ خاک درت همه سوگند من به جان و سرت
2 گوش را منتست بر همه تن از پی آن حدیث چون شکرت
3 اشک چون سیم و رخ چو زر کردم از برای نثار رهگذرت
4 مایهٔ کیمیاست خاک درت کی درآید به چشم سیم و زرت
1 رخت مه را رخ و فرزین نهادست لبت بیجاده را صد ضربه دادست
2 چو رویت کی بود آن مه که هر مه سه روز از مرکب خوبی پیادست
3 کجا دیدست بیجاده چنان خال که فرزین بند نعلت را پیادست
4 ز مادر تا تو زادی کس ندیدست که یک مادر مه و خورشید زادست
1 گلبن عشق تو بیخار آمدست هر گلی را صد خریدار آمدست
2 عالمی را از جفای عشق تو پای و پیشانی به دیوار آمدست
3 حسن را تا کردهای بازار تیز فتنه از خانه به بازار آمدست
4 باز کاری درگرفتستی مگر نو گرفتی تازه در کار آمدست