مست از درم درآمد دوش از انوری ابیوردی غزل 180
1. مست از درم درآمد دوش آن مه تمام
دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام
...
1. مست از درم درآمد دوش آن مه تمام
دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام
...
1. تا به مهر تو تولا کردهام
از همه خوبان تبرا کردهام
...
1. به دو چشم تو که تا زندهام
تو خداوندی و من بندهام
...
1. تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام
بیرنگ او ببین که چه شیون گرفتهام
...
1. یعلمالله که دوستدار توام
عاشق زار بیقرار توام
...
1. روی ندارم که روی از تو بتابم
زانکه چو روی تو در زمانه نیابم
...
1. کس نداند کز غمت چون سوختم
خویشتن در چه بلا اندوختم
...
1. آخر در زهد و توبه دربستم
وز بند قبول آن و این رستم
...
1. دل از خوبان دیگر برگرفتم
ز دل نو باز عشقی درگرفتم
...
1. ای زلف تابدار ترا صدهزار خم
وی جان غمگسار مرا صدهزار غم
...
1. دردا و دریغا که دل از دست بدادم
واندر غم و اندیشه و تیمار فتادم
...
1. برآنم کز تو هرگز برنگردم
به گرد دلبری دیگر نگردم
...