33 اثر از غزلیات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار انوری ابیوردی

1 ای غم تو جسم را جانی دگر جان نیابد چون تو جانانی دگر

2 ای به زلف کافر تو عقل را هر زمانی تازه ایمانی دگر

3 وی ز تیره غمزهٔ تو روح را هر دم اندر دیده پیکانی دگر

4 نیست بر اثبات یزدان نزد عقل از تو بهتر هیچ برهانی دگر

1 مست از درم درآمد دوش آن مه تمام دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام

2 بر روز روشن از شب تیره فکنده بند وز مشک سوده بر گل سوری نهاده دام

3 آهنگ پست کرده به صوت حزین خویش شکر همی فشانده ز یاقوت لعل‌فام

4 گفتی که لعل ناب و عقیق گداخته است درجام او ز عکس رخ او شراب خام

1 از بس که کشیدم از تو بیداد از دست تو آمدم به فریاد

2 فریاد از آن کنم که آمد بر من ز تو ای نگار بیداد

3 داد از دل پر طمع چه دارم بر خیر چرا کنم سر از داد

4 مردی چه طلب کنم ز آتش نرمی چه طلب کنم ز پولاد

1 آنچه بر من در غم آن نامسلمان می‌رود بالله ار با موئمن اندر کافرستان می‌رود

2 دل به دلال غمش دادم به دستم باز داد گفت نقدی ده که این با خاک یکسان می‌رود

3 آنچنان بی‌معنیی کارم به جان آورد و رفت این سخن در یار بی‌معنی نه در جان می‌رود

4 گفتم از بی‌آبی چشم زمانه‌ست این مگر پیشت آب من کنون تیره به دستان می‌رود

1 صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد راحت تن چون که بگذشت آفت جان بگذرد

2 خویشتن در بند نیک و بد مکن از بهر آنک زشت و خوب و وصل و هجران درد و درمان بگذرد

3 روزگاری می‌گذار امروز از آن نوعی که هست کانچه مردم بر خود آسان کرد آسان بگذرد

4 تا در این دوری ز داروی و ز درمان چاره چیست صبر کن چندان که این دوران دونان بگذرد

1 درد سر دل به سر نمی‌آید پای از گل عشق برنمی‌آید

2 آوخ عمرم به رخنه بیرون شد وین بخت ز رخنه درنمی‌آید

3 گفتم شب عیش را بود روزی این رفت و زان خبر نمی‌آید

4 دل خانه فروش نام و ننگم زد دلبر ز تتق به در نمی‌آید

1 ای جهان را به حضرت تو نیاز در جاه تو تا قیامت باز

2 درگهت قبله‌ای که در که و مه خدمت او فریضه شد چو نماز

3 گره ابروی سیاست تو آشتی داده کبک را با باز

4 نظر رحمت و رعایت تو ایمنی داده آز را ز نیاز

1 مرا تاثیر عشقت بر دل آمد همه دعوی عقلم باطل آمد

2 دلم بردی به جانم قصد کردی مرا این واقعه بس مشکل آمد

3 ز دل نالم ز روی تو چه نالم برویم هرچه آید زین دل آمد

4 حساب وصل با عشقت بکردم مرا صد ساله محنت فاضل آمد

1 یا وصل ترا عنایتی باید یا هجر ترا نهایتی باید

2 صد سورهٔ هجر می‌فرو خوانی در شان وصال آیتی باید

3 دل عمر به عشق می‌دهد رشوت آخر ز تو در حمایتی باید

4 بوسی ندهی وگر طمع دارم گویی به بها ولایتی باید

1 هرکه دل بر چون تو دلداری نهد سنگ بر دل بی‌تو بسیاری نهد

2 وانکه را محنت گلی خواهد شکفت روزگارش این چنین خاری نهد

3 وانکه جانش همچو دل نبود به کار خویشتن را با تو در کاری نهد

4 تحفه سازد گه گهم آن دل ظریف آرد و در دست خونخواری نهد

آثار انوری ابیوردی

33 اثر از غزلیات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی