به عمری در کفم یاری نیاید از انوری ابیوردی غزل 156
1. به عمری در کفم یاری نیاید
ور آید جز جگرخواری نیاید
...
1. به عمری در کفم یاری نیاید
ور آید جز جگرخواری نیاید
...
1. ز عهد تو بوی وفا مینیاید
که از خوی تو جز جفا مینیاید
...
1. طاقتم در فراق تو برسید
صبر یکبارگی ز من برمید
...
1. غارت عشقت به دل و جان رسید
آب ز دامن به گریبان رسید
...
1. ساقیا بادهٔ صبوح بیار
دانهٔ دام هر فتوح بیار
...
1. هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار
سر پیوند چو من باز فرود آرد یار
...
1. سلام علیک ای جفا پیشه یار
کجایی و چون داری احوال کار
...
1. ای غم تو جسم را جانی دگر
جان نیابد چون تو جانانی دگر
...
1. دلدار به طبع گشت رام آخر
وین کار به صبر شد تمام آخر
...
1. ای شده از رخ تو تاب قمر
وی شده از لب تو آب شکر
...
1. ای پسر بردهٔ قلندر گیر
پرده از روی کارها برگیر
...
1. دلا در عاشقی جانی زیانگیر
وگرنه جای بازی نیست جانگیر
...