7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / غزلیات امیر معزی نیشابوری

غزلیات امیر معزی نیشابوری

1 از غم عشقت نگارا دیده پرخون‌کرده‌ام تا رخ و عارض زخون دیده گلگون کرده‌ام

2 ای بسا شبها که من از آرزوی روی تو از سرشک دیده کویت را چو جیحون ‌کرده‌ام

3 خون من خواهی‌که ریزی بی‌گناهان هر زمان تو چه پنداری که من در عاشقی چون‌ کرده‌ام

4 دوش وقت نیمشب پیش خدا از جورتو صدهزار افغان و فریاد از تو افزون کرده‌ام

1 مشکن صنما عهد که من توبه شکستم وز بهر تو در کنج خرابات نشستم

2 اندر صف خورشیدپرستان شدم اینک زیرا که میان سخت به زنّار ببستم

3 پیش تو برم سجده میان‌بسته به زنّار تا خلق بدانند که خورشیدپرستم

4 بندم کن و حدّم بزن ای شحنهٔ خوبان کز هجر تو دیوانه و از عشق تو مستم

1 تا دلم بستدی ای ماه و ندادی دادم کشتهٔ عشق شدم راز نهان بگشادم

2 سرد بردی دلم از عاشقی و جستن عشق لاجرم زود شدم عاشق و گرم افتادم

3 پدر و مادر من بنده نبودند تو را من تو را بنده شدم‌ گرچه به اصل آزادم

4 هر شبی بر سر کوی تو برآرم فریاد نکنی رحمت و یکشب نرسی فریادم

1 دلم را یاری از یاری ندیدم غمم را هیچ غمخواری ندیدم

2 به قاف عشق بر سیمرغ شادی اگر دیدی تو من باری ندیدم

3 امید راحتی اندر که بندم کزو در حال آزاری ندیدم

4 دلم را با دهانت کاری افتاد کز آن در بسته‌تر کاری ندیدم

1 کرانه گیرم تا خود ز عشق باز کنم در خصومت بر خویشتن فراز کنم

2 زعشق دوست بدین عشق و دوستی که منم نه ممکن است‌ که من خود زعشق باز کنم

3 زیاد روی خداوند آن دو زلف سیاه چو نام عشق بود من سخن دراز کنم

4 گرش ببینم و دستم به زلف او نرسد به چشم با سر زلفش ز دور راز کنم

1 اگر یگانه شوی با تو دل یگانه‌کنم زعشق و مهر دگر دلبران‌کرانه کنم

2 وگر جفا کنی و بگذری ز راه وفا دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم

3 رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم

4 سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام به دام بسته شوم ‌گر طمع به دانه کنم

1 صنما ما ز ره دور و دراز آمده‌ایم به‌سر کوی تو با درد و نیاز آمده‌ایم

2 گر ز نزدیک تو آهسته و هشیار شدیم مست و آشفته به نزدیک تو بازآمده‌ایم

3 آمدستیم خریدار می و رود و سرود نه فروشندهٔ تسبیح و نماز آمده‌ایم

4 یک زمان‌گرم‌کن از مستی ما مجلس خویش که ز مستی بر توگرم فراز آمده‌ایم

1 ای پسر ما دل ز تو برداشتیم بار عشق تو به تو بگذاشتیم

2 تا تو ما را دوست از دل داشتی ما تو را چون جان و دل پنداشتیم

3 چون تو برگشتی و دل برداشتی از تو برگشتیم و دل برداشتیم

4 ما همین پنداشتیم از تو نخست هم چنان آمد که ما پنداشتیم

1 جانا کجا شدی‌ که ز بهر تو غم خوریم هر ساعت از غمان تو آشفته دل‌تریم

2 لیلی دیگری تو به خوبی و دلبری ما در غم فراق تو مجنون دیگریم

3 ما را به عشقت اندر بیکار شد دو دست یک دست بر دلیم و دگردست بر سریم

1 تا دل بود ای دلبر تا جان بود ای جانان با مهر تو دارم دل با عشق تو دارم جان

2 گر دل ببری شاید زیرا که تویی دلبر ور جان ببری زیبد زیرا که تویی جانان

3 هوش از همه بستانی چون غمزه‌ کنی ناوک گوی از همه بربایی چون زلف‌ کنی چوگان

4 هرچندکه سلطانم آخر به تو محتاجم چون عشق پدید آید محتاج شود سلطان

آثار امیر معزی نیشابوری

7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.