7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / غزلیات امیر معزی نیشابوری

غزلیات امیر معزی نیشابوری

1 به شب از داغ هجر تو نمیدانم غنود ای‌جان که‌ درد و داغ هجران‌ تو خواب از من ربود ای‌ جان

2 زبهر دیدن رویت چو باشم بر سرکویت خروش پاسبان تو به جان باید شنود ای جان

3 به باغ صحبت وصلت بکشتم تخم امیدت کنون آمد به‌ بر تخمم‌ کسی دیگر درود ای جان

4 مرا شادی رخسار تو باشد هرکجا باشم چو رخسارت نبینم من ندانم شاد بود ای جان

1 آه ازین کودکان مشکین موی آه ازین دلبران زیباروی

2 رخ ایشان چو لاله بر سر کوه قد ایشان چو سرو بر لب جوی

3 عالم از رنگ و بویشان چو نگار چون گل و چون ‌سمن به ‌روی و به ‌بوی

4 گاه تن را جدا کنند از جان گاه زن را جدا کنند از شوی

1 بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او باز نشکیبم همی یکساعت از دیدار او

2 گر مرا بینی عجب مانی فرو درکار من تا دگر باره چرا عاجز شدم درکار او

3 هر شبی‌ گویم‌ که مهمان آرمش ا‌برخوان‌ا خویش تا مگرگیرم زمانی بهره ازگفتار او

4 بازگویم کز دو چشم من جهان پرگل شود چون زمین پرگل شود مشکل شود رفتار او

1 نگارا تو دلبند و زیبا نگاری پسندیده ترکی و شایسته یاری

2 نبودست حور و پری آشکارا تو این هردویی پس چرا آشکاری

3 ز عشق تو بحر محیط است چشمم تو در بحر چون لؤلؤ شاهواری

4 به شب دیده بر ماه و پروین‌ گمارم چو تو لشکر هجر بر من‌ گماری

1 اگر یگانه شوی با تو دل یگانه‌کنم زعشق و مهر دگر دلبران‌کرانه کنم

2 وگر جفا کنی و بگذری ز راه وفا دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم

3 رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم

4 سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام به دام بسته شوم ‌گر طمع به دانه کنم

1 ختنی‌وار رخ خوب بیاراسته‌ای چگلی‌وار سر زلف بپیراسته‌ای

2 این همه صنعت و آرایش و پیرایش چیست گرنه آشوب و بلای دل من خواسته‌ای

3 باغبانی ز که آموخته‌ای جان پدر که سمن برگ به شمشاد بیاراسته‌ای

4 گر بود خواسته و عمر گرانمایه و خوش خوشتر از عمر گرانمایه و از خواسته‌ای

1 ماهرویا ز غم عشق نگه دار مرا مگذر از بیعت دیرینه و مگذار مرا

2 به محالی و خطائی ‌که تو را هست خیال خط مکش بر من و بیهوده میازار مرا

3 چند گویی که به یک‌بار زبون‌گیر شدی من زبونم تو زبان‌گیر مپندار مرا

4 از همه خلق من امروز خریدار توام گرچه هستند همه خلق خریدار مرا

1 سرو روان چو کوه به کردار ماه کرد خط آمد وکنارهٔ ماهش سیاه کرد

2 آن خط مشک بوی که بر عارضش دمید بر گل سپاه مورچه‌ گویی که راه کرد

3 چیره شدیم ما به‌ گنه بر به عشق از آنک صد ره به عجز توبهٔ ما را تباه‌کرد

4 وز توبه برکنار فتادیم از آنکه او رخسارگان چو توبهٔ ما را سیاه کرد

1 موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را

2 مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود در دو لب‌ گویی افسون مسیحاست تو را

3 عاشق و شیفته سرو صنوبر شده‌ام زانکه چون سرو صنوبر قد و بالاست تو را

4 قبله زی خلخ و یغماست مرا تا بزیم زانکه اصل و نسب از خلخ و یغماست تو را

1 دام که بر لاله و عنبر نهند از پی صید دل غمخور نهند

2 نام دل اندر خط آن خوش پسر خوش پسرم نام عجبتر نهند

3 سخت خوشی چشم بدان دور باد از در آنی‌که تورا برنهند

آثار امیر معزی نیشابوری

7 اثر از غزلیات امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.