همیشه باد بقا از امیر معزی نیشابوری قصیده 12
1. همیشه باد بقا و سلامت بُت ما
که از وصالش ما را سلامت است و بقا
1. همیشه باد بقا و سلامت بُت ما
که از وصالش ما را سلامت است و بقا
1. یافتی بر خوان اگر جویی رضای مرتضا
لا فَتی اِلّا علی بر خوانْد هر دم مُصطفا
1. باغ شد از ابر پر ز لؤلؤ لالا
راغ شد از باد پر ز عنبر سارا
1. بودم میان خلق یکی مرد پارسا
قلّاش کرد نرگس جمّاش تو مرا
1. طال اللّیالی بَعدَکُم و اَبیَضَّ عَینی مِن بُکا
یا حَبّذا اَیّا مَنا فی وَصلکم یا حَبّذا
1. هزار شکر کنم دولت مؤیّد را
که داد باز به من دلبر سَهی قد را
1. گوهری گویا کزو شد دیده پرگوهر مرا
کرد مشکین چنبر او پشت چون چنبر مرا
1. چو عاشق شد دل و جانم رخ و زلفین جانان را
دل و جان را خطرنبود دل این را باد و جان آنرا
1. دیدم به ره آن نگار خندان را
آن ماه رخ ستاره دندان را
1. تا رای بود نصرت دین ناصر دین را
در نصرت او رای بود روح امین را
1. ستاره سجده برد طلعت منیر تو را
زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را
1. سال چون نو گشت فرزند نو آمد شاه را
شاه نیکو روی نیکوعهد نیکوخواه را