وداع و فرقت احباب و یاد از اثیر اخسیکتی قصیده 13
1. وداع و فرقت احباب و یاد عهد شباب
دیار عمر امیدم، خراب کرد خراب
...
1. وداع و فرقت احباب و یاد عهد شباب
دیار عمر امیدم، خراب کرد خراب
...
1. ای سالکان راه هوای تو در طلب
وی ساکنان کوی رضای تو در طرب
...
1. ای فلک قدر آفتاب جناب
مشتری مسند و هلال رکاب
...
1. به بست شرع سلامت گذار بر سوی نوب
برست بحر شریعت ز موج هر آشوب
...
1. آنرا که چار گوشه عزلت میسر است
گو نوبه پنج کن، که شه هفت کشور است
...
1. الحق این جشن، نه جشن است که باغ ارم است
ارم از لطف مزاجش به وبا متهم است
...
1. آنچه بر من ز دل و دلدار است
چون دهم شرح که بس بسیار است
...
1. بخدائی که نفس قدرت او
شمس های رواق گردون است
...
1. دلی که بسته این پیرزال جادو نیست
همیشه خسته زخم جهان بدخو نیست
...
1. خسروا، ملک تو را، عرض جهان نتوان گرفت
پیش قدرت باد اوج آسمان نتوان گرفت
...
1. گره گشای سخن خامه توان من است
خزانه دار روان خاطر روان من است
...