چو چشم از مژه پرویز نی از اهلی شیرازی ترجیع 49
1. چو چشم از مژه پرویز نی است لؤلؤ بیز
غبار خاک درت را عبیر وش گو بیز
...
1. چو چشم از مژه پرویز نی است لؤلؤ بیز
غبار خاک درت را عبیر وش گو بیز
...
1. یکدم آسوده ز کشتن دل قصاب نبود
تیغ خونریز دل سخت ترا خواب نبود
...
1. قطره با سیل دو بینی بمحل صمدیت
گر دو بینی دو نبینی بمقام احدیثت
...
1. جهان تنها گرفت از خلق خوش یار
کجا با لشگران گیرد دگر بار
...
1. کرام کریم و مرید مراد
به تشریف هم در جهانند شاد
...
1. گفته دیوانه باشد خنده و در دل چرا
درد و خنده هر دو آخر ظاهرست اینک مرا
...
1. برنگین خاتم جانست نام آن صنم
ور دهد دستم بکارم در سواد دیده هم
...
1. هر که از اهل یقین از جام حیدر گشت مست
مشرک آب کوثر از دست علی طرفی نسبت
...
1. گر نسیم از طره سنبل بیفشاند غبار
نافه های مشک ریزد در سر زلف نگار
...
1. آن دهانم برده است از یاد و باز آرد به یاد
باز گردد عمر رفته گرچه بیاو شد به باد
...
1. ز درد درد تو بسیار خون دل خوردم
خمیر عیش ولی شد سرشته زان دردم
...
1. ای کرده نهان در لب در بار گهر
تا چند بپوشی ز خریدار گهر
...