1 دریغا از آن غنچه باغ دل که مقصود ما بود و خوش زود رفت
2 چه مقصود شد گرگسی سال فوت بپرسد بگویید مقصود رفت
1 شکر کز همت فرخنده به توفیق اله عاقبت خانه اهل نظر این منزل شد
2 تکیه عافیتش نام و حساب تاریخ منزل عافیت و مسکن اهل دل شد
1 فخر دین عادل بیمثل که در حفظ کلام ختم گردید بر آو آیت فرخ فالی
2 نظم او سحر مبین است خصوصا تاریخ کز همه فضل نبودی دل پاکش خالی
3 وقت تاریخ وفاتش شد از آن گفت خرد مولنا عادل بیمثل کجایی حالی
1 رفت آخر از جهان چشم و چراغ روزگار آنکه بود ار علم و دانش واقف سر نهان
2 قرة العین جهان سید شریف از لطف بود سال تاریخش بود هم قرة العین جهان
1 میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی
2 در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی
3 لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات میر شمس الدین محمد بود او اهلی دلی
1 اجل بحکم الهی چو کوس رحلت زد گرفت ساز سفر مرسل فرشته صفات
2 چو او ز اهل بشارت هم از ازل بوده بشارت ازل او را شدست سال وفات
1 خواجه بسحاق پیر صاحبدل بود شمعی درین کهن فانوس
2 شد اسیر اجل که مردن را نکند چاره عقل جالینوس
3 رفت مردانه آخر از عالم زانکه زد سالها بمردی کوس
4 همه گویند بهر تاریخش مرد مردانه پیر با ناموس
1 رفت آخر از جهان آن نیکنام کز مروت تخم احسان می فشاند
2 سال تاریخش چو جستم عقل گفت شاه ملا مرد و نام نیک ماند
1 خورشید برج آل علی میرخان که بود یوسف جمال و خضر نهاد و مسیح دم
2 زد پشت پای بر اسباب دنیوی عیسی صفت فراز فلک شد بیک قدم
3 از رحمت و کرم گل او چون سرشته بود تاریخ رحلتش طلب از رحمت و کرم
1 خواجه لطف الله دارالضربی آن کام کرم کز مروت بر رخ ارباب حاجت در نبست
2 بسکه بودش لطف اگر تعریف او پرسد کسی جان محضی از پی تاریخ گوید هر که هست