ز عالم رفت آن شاه از اهلی شیرازی دیوان اشعار 13
1. ز عالم رفت آن شاه قلی نام
که با اقبال و دولت همنشین بود
...
1. ز عالم رفت آن شاه قلی نام
که با اقبال و دولت همنشین بود
...
1. در زمان عدل شاهنشاه عهد
لطف یزدان این در دولت گشاد
...
1. نظامی نیست دنیا را دلا از عهد او بگسل
منه بر کار دنیا دل که دنیا بی ثبات آمد
...
1. رفت آخر از جهان میر اجل
آنکه دایم لطف و احسان مینمود
...
1. خضرت میرزا علی کایزد
در دولت بروی او بگشاد
...
1. ز عالم گر برون شد احمد آقا
نپنداری که نام نیک حک شد
...
1. ایکه اینجا میرسی گو رحمت حق تا ابد
بر قوام الدین حسین بن سلیمانشاه باد
...
1. شکر کز همت فرخنده به توفیق اله
عاقبت خانه اهل نظر این منزل شد
...
1. هر که آمد در وجود آخر برفت
مهلت کس نیست در ملک وجود
...
1. آن کز غم او شمع چگل میسوزد
رفت و دل خلق متصل میسوزد
...
1. تاج دین خواجه زاده اسماعیل
که گل از شاخسار عمر نچید
...
1. خواجه بسحاق پیر صاحبدل
بود شمعی درین کهن فانوس
...