8 اثر از قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت خون حسین تازه شد و دامنش گرفت

2 گردون که سوخت ز آتش لب تشنگی حسین آن آتش بلاست که پیرامنش گرفت

3 بود از خطای چرخ که آهوی مشگبار در صیدگاه عمر سگ دشمنش گرفت

4 باد اجل بکشت چراغی که بر فلک قندیل مهر و مه ز دل روشنش گرفت

1 رسید آن گل که می بخشد طراوت گلشن جان را نسیمش برگرفت از خاک ره تخت سلیمان را

2 عزیزان هر طرف پویان که یوسف سوی مصر آمد جوانان تهنین گویان ز هر سو پیر کنعان را

3 گذشت ایام بی برگی رسید آن نو بهار اکنون که رشک از گلشن شیراز باشد باغ رضوان را

4 شه ایران و توران زان سوی شیراز رو آرد که خاکش قبله حاجت بود ایران و توران را

1 آمد عشور و در همه ماتم گرفته است آه این چه ماتم است که عالم گرفته است

2 ماه محرم آمد و بیگانه را چه غم کاین برق به سینه محرم گرفته است

3 زان مانده است تشنه جگر خاک کربلا کز خون اهل بیت نبی نم گرفته است

4 زان غم که گشت آب فرات از حسین دور طوفان غصه در دل زمزم گرفته است

1 زهی به تیغ شجاعت گرفته عالم را حدیث جنک تو جان تازه کرد ستم را

2 ابولمظفر منصور قاسم پرناک که جرعه نوشی جامت نمیسزد جم را

3 غمی نماند جهان را بیمن دولت تو شکست شادی فتح تو لشگر غم را

4 هنوز اینهمه آثار صبح دولت توست تو آفتابی و خواهی گرفت عالم را

1 خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست سرو تو چون قد کشید قدر صنوبر شکست

2 طره پرچین چرا مالش گوش تو داد نسترنت از چه رو برگ گل تر شکست

3 آه که تا دم زدم سنبل مشکین او موی بمو جعد یافت خم بخم اندر شکست

4 اینهمه شبنم چراست در رهت ای گل مگر چشم گهربار من حقه گوهر شکست

1 یارب اینخیمه یا گلستان است یا نمودار چرخ گردان است

2 دوخت نرگس بنقش او دیده یا در او چشم خلق حیران است

3 گرد این خیمه بین که از حشمت اطلس چرخ عطف دامان است

4 منزل دوست شد چو خیمه دل زین طنابش زرشته جان است

1 آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست ساقی بیار می که زمین و زمان خوشست

2 مطرب غزلسرای و حریفان ترانه گوی معشوقه در کنار و قدح در میان خوشست

3 برخیز تا حکایت می در چمن کنیم کین گفتگوی بر سر آب روان خوشست

4 می در پیاله ریز چو داری هوای گشت گشت بهار با می چون ارغوان خوشست

1 آمد عشور و خاطرم افکار کرده است درد حسین در دل ما کار کرده است

2 کافر به مومن این نکند کان سگ یزید با خاندان حیدر کرار کرده است

3 قدر حسین کم نشد و شد عزیز تر خود را یزید روسیه و خوار کرده است

4 آغشته شد به خون سرو فرقی که موی او خون در درون نافه تاتار کرده است

1 بحری که دلش منبع اسرار نهان است شطاع جهان شیخ بحق روز بهان است

2 آن گلبن تحقیق که در مشرب عذبش صد جوی ز سر چشمه توحید روان است

3 آن طرفه عروسان که پس پرده غیبند از کشف عرایس همه بر خلق عیان است

4 گر مرده رسد بر در او زنده شود باز او عیسی جانبخش و درش عالم جان است

1 شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست هرجا سری که هست همه خاک راه اوست

2 با مهر شاه هست نشانی که چون سهیل بر هر که تافت رنگ عقیقی گواه اوست

3 بغض علی نشان بناگوش زردی است با هرکه هست فاش زرنگ چو کاه اوست

4 برهم زند چو عرصه شطرنج باد قهر هر عرصه یی که جز اسدالله شاه اوست

آثار اهلی شیرازی

8 اثر از قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.