آدمی مجموعه علم و حقیقت از اهلی شیرازی قصیده 13
1. آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است
صورت زیبای او دیباچه صورتگری است
...
1. آدمی مجموعه علم و حقیقت پروری است
صورت زیبای او دیباچه صورتگری است
...
1. دردا که درین شهر دلی شاد نمانده است
یک بنده ز بند ستم آزاد نمانده است
...
1. باز جا بر تخت عزت خسرو دانا گرفت
فتنه گو بنشین که حق بر مرکز خود جاگرفت
...
1. خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست
سرو تو چون قد کشید قدر صنوبر شکست
...
1. آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست
ساقی بیار می که زمین و زمان خوشست
...
1. آنکه خاک آستانش کعبه صدق و صفاست
سید سادات عالم احمد موسی الرضاست
...
1. شاه نجف که گوهر بحر عنایتست
چون بحر بیکران کرمش بی نهایتست
...
1. چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت
خون حسین تازه شد و دامنش گرفت
...
1. بحری که دلش منبع اسرار نهان است
شطاع جهان شیخ بحق روز بهان است
...
1. این چه فرخنده خیمه این چه سر است
آسمانی است کز زمین برخاست
...
1. این همایون خیمه یارب روضهای از جنت است
یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است
...
1. یارب اینخیمه یا گلستان است
یا نمودار چرخ گردان است
...