8 اثر از قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کن یاد از حسین تشنه بچشم پر آب کن

2 تن خاک کن بمهر حسین و بیاد ده هر ذره خاک را شرف آفتاب کن

3 ای تشنه لب که چشمه کوثر طلب کنی سرچشمه مهر حیدر عالیجناب کن

4 تاچند وصف دست و دل بحر و کان کنی ایدل سخن ز دست و دل بوتراب کن

1 ای همنفس که میگذری بر مزار من زنهار یاد کن ز من و روزگار من

2 نشکفته بود یک گلم از صد هزار گل ناگه بریخت باد اجل نوبهار من

3 من غمگسار خلق جهان بوده ام مدام وا حسرتا که نیست کسی غمگسار من

4 خاری که بر دمد ز گل من بر آورد گلهای حسرت از مژه اشکبار من

1 الهی بسر دفتر حکمت الله بنی آدم ایینه قدرت الله

2 الهی بشمع جمال محمد که بر غیر زد آتش غیرت الله

3 الهی بنور علی آنکه افراخت به بازوی دین نبی رایت الله

4 الهی بذات حسن آنکه بودی به خلق حسن مظهر عزت الله

1 تو شیر خدایی به یقین یا اسدالله سر بیشه تو عرش برین یا اسدالله

2 شیران جهان صید تو اند از ره معنی شیر فلکت صید کمین یا اسدالله

3 در عرش نگین داد رسولت شب معراج عرش است ترا زیر نگین یا اسدالله

4 در ارژنه سلمان تو رهاندی ز کف شیر فریاد رسی در همه حین یا اسدالله

1 آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته آفتاب روی او عالم منور ساخته

2 دست قدرت صیقل روی زمین آراسته تبع سلطان شاه اسماعیل حیدر ساخته

3 ملک هر دو عالم از لطف و کرامت لطف اوست (کذا) تا نپنداری بدین ملک محقر ساخته

4 تند باد غیرت او همچو اوراق بهار صد هزاران نسخه بدعت مبتر ساخته

1 ز دود ظلمت ظلم از حضور حضرت شاه گرفت روی زمین آفتاب دولت شاه

2 کشیده سفره شاه است هر کجا بینی پر است مشرق و مغرب ز خوان نعمت شاه

3 چو کاه چون نبرد باد لشکر اعدا که کوه تاب ندارد شکوه شوکت شاه

4 ز دیده غایب اگر شد به دل بود حاضر یکی است در دل مومن حضور و غیبت شاه

1 بحق روز بر آرنده سفید و سیاه خدای عز و جل لا اله الا الله

2 بحق صاحب معراج احمد مرسل که جبرییل بهمراهیش ندارد راه

3 بحق شاه ولایت علی عالی قدر که کرد از اینه «لو کشف» دو کون نگاه

4 بحق ذات بلند اختر امام حسن جلیس احمد مرسل انیس حضرت شاه

1 ای عکس از آفتاب ترا همبر آینه کس را چه حد که تیز بیند در آینه

2 چون عکس خود در آینه بینی و لب گزی او هم ز دیدن تو گزد لب در آینه

3 عیسی نماید از فلک آبگینه رنگ چون پرتو جمال تو افتد در آینه

4 تسخیر عکس روی تو آیینه کرد از آن در شیشه کرده است پری راهر آینه

1 کهن داغ جگر را تازه می‌سازد مگر لاله که از داغش دمادم می‌رود آتش به سر لاله

2 ز بهر داغ سواد میکند فصدش حکیم دهر از آن خون سیه ریز در درون طشت زر لاله

3 چه خون دل مجنون بجای باده در صحرا درون آتش اندازد ز بهر او جگر لاله

4 ز فعل چرخ پر حیلت هرآنکس تو عجب دارد که مه چون بر شفق گیرد گشاید چشم بر لاله

آثار اهلی شیرازی

8 اثر از قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.