خوش از ابوسعید ابوالخیر ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران 37
1. خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
1. خوش آید او را چون من بناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید
1. هر باد که از سوی بخارا بمن آید
با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید
1. نی نی ز ختن باد چنان خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بر معشوق من آید
1. بده تو بار خدایا درین خجسته سفر
هزار نصرت و شادی هزار فتح و ظفر
1. چیست ازین خوبتر در همه آفاق کار
دوست به نزدیک دوست یار به نزدیک یار
1. خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار
دوست بر دوست رفت و یار بر یار
1. حق تعالی که مالک الملکست
لیس فی الملک غیره مالک
1. معدن شادیست این معدن جود و کرم
قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم
1. دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
1. نظری فگن به حالم که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
1. بوالعجب یاری ای یار خراسانی
بندهٔ بوالعجبیهای خراسانم
1. همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم
همه تنم دل گردد که با تو راز کنم